

با لحنی مهربون- سلام؛ اگه جایی واسه ی رفتن نداری به ما بپیوند. ما تورو به روشنایی هدایت میکنیم. دستینی سوار میشه- | +الکس؟! الکس! مدرست داره دیر میشه. -صدای مامانتو که میشنو...ی؟!با لحنی ناراحت ماینکرفت.الکس: قبلا با اون(her)بازیش میکردم... به سمت آشپزخونه میره-بابا؛مامان؛داشتم فکر میکردم بچه هارو دور هم جمع کنم،میخوام دوباره پیش هم باشیم. +الکس...میدونی که دیگه راهتون جدا شده. الکس:با لحنی عصبانی-راه شماها چی؟!

توی مدرسه- گرت: اوه.هی؛ میخوای جزوی از انجمن "حقوق برابر" من بشی؟! عام نه؟! -نا امید-باشه... | نیکو:- با صدای بلند راک گوش میده و کتابای ویکاییشو میخونه- الکس:-از دور به نیکو نگاه میکنه- توی کلاس-> معلم: خب بچها؛گرت میخواد از انجمنش برامون بگه. گرت: آو اره مرسی؛ خب...تو دنیای ما حقوقزنان و قدرت زنانو از مردا کمتر میدونن...(چند دیقه توضیحات این مدلی) پس؛ کسی دوست داره عضو شه؟! -هیچکدوم از کلاس دستشونو بالا نمیارن- الکس:-دستشو میبره بالا- چیس: -نیششخند- بیخیال عقلکل؛ کسی به حرفای تو و اون گوش نمیده. الکس: چرا سعی نمیکنی خودت شی؟! چیس: این تویی که نمیفهمی باید کی باشی! کارولینا: اینکه ندونی کی باشی بهتر ازینه که همه بخاطر یه گیببودن مسخرتکنن... نیکو:-از کلاس میره بیرون- الکس:-میره دنبالش- نیکو! صبر کن! -نیکو اهنگ تو گوششه و هیچکدوم از حرفای الکس رو نمیشنوه-

بعد مدرسه الکس به همه پیام میده و به خونش دعوتشون میکنه. چیس و کارولینا که به یه مهمونی رفته بودن؛ اتفاقی همو اونجا میبینن. کارولینا مورد آزاردوستای چیس قرارگرفت- چیس: ازش دور شو-زدن دوستاش- هر دو نا امید به سمت خونه الکس رفتن. گرت : زنگ زدن به چیس- (مشترک موردنظر د...) مالی به گرت زنگ میزنه- گرت: هلو؟! مالی: باید یه چیزیو واست تعریف کنم. گرت: دوس داشتم بت گوش بدم ولی منتظر چیسم. مالی: چیس؟! بیخیال؛ اون عوض شده. بخاطر زبان اسپانیایی نمیاد پیشت. گرت:هرچی.من...مالی:فقط زود بیا خونه

گرت میرسه خونه- مالی: دستشو میگیره و به گاراژ میبرش- این چه قیافه ایه اخه؟! گفتم که نمیاد.گرت: ولش کن.مالی: با ذوق- عاو اره؛ باورت نمیشه!!! من میتونم ماشینو بلند کنم!! گرت:بیخیال؛کارتون میدیدی؟! میره- مالی: نا امید گوشیشو برمیداره و پیام الکسو میبینه؛ حالا چاره ای جز رفتن داریم؟! (و میرن) | نیکو که تنها بود؛ با خودش فکر کرد نیم ساعت به جایینمیخوره. | الکس: درو باز می کنه و همه ی بچها پشت درن

الکس: مرسی که اومدین. چیس: کار دیگه ای نداشتیم. مالی: بیخیال؛ یه امشبو مثل قبل باشین! نیکو: مگه قبلی باقی مونده؟! الکس: میشینه- مالی: اون صندلیه امی بود... نیکو: خیلیناراحت- نه دعواهامون امیو برمیگردونه نه ننشستن سر جاش. چیس:من میرم. الکس: یکم جدی باش! چیس: اونی که نمیتونه جدی باشه تویی! گرت: عصبانی دادمیزنه- بس کنینننن. چیس:اوکی؛من میرم یکم الکلبخورم. الکس: نه چیس!وایسا! پراید جلسه داره! (پراید اسم سازمانیه که مامان باباهاشون رئیسشن) چیس: جلسه؟! بیخیالبابا اینجا کسی نیست! گرت:(به اسپانیایی به چیس میگه منتظرم گذاشتی حالا خوش باش). چیس: حتی یه کلمشم متوجه نشد- مالی: انگار واقعا به معلم خصوصی نیازداری! الکس:با خنده- و یه زیرلیوانی! میره زیر لیوانی برداره که میبینه درنمیاد- این...(یکهو میچرخه و دری باز میشه)

همه ساکت میرن تو که مامان باباهاشونو با لباسای عجیب قرمز میبین- مالی سعی میکنه جلوتر بره که میبینه یچیزی مثل حفاظدور مامان باباهاشونه(هیچ صدایی ازش رد نمیشه) چیس: بابام داشت روی این کار میکرد! نیکو: این همون عصاییه که مامانم میگفت از مامانبزرگ گرفته؛ یعنی...مامانبزرگ و مامانم جادوگرن؟! کارولینا: وایسین! این دستینیه! امروز توی کلیساومد پیشم و میگفت مامانم زندگیشو نجات داده! الکس: اون چیه؟! گرت: حتما یکی از داروهایی که مامان بابام ساختن؟! (همه ساکت میشن) لزلی[مادر کارولینا] دستینی رو داخل جعبهی نورانی میکنه و درشو میبنده- مالی: بدون توجه به هیچی گوشیشو درمیاره تا عکس بگیره اما فلشش پراید رو متوجه میکنه! (همه باهم فرار میکنن و به اتاق الکس برمیگردن) نیکو: اون... چیس: چیبود؟! مالی با شوک: اونا اونو...کش...تن؟!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
https://uupload.ir/view/تیزر_yzjy.mp4/
...
چون ردمیشد نتونستم توی تست بذارم:]
چخفن..
ولی نفهمیدم چی شد🌚✔️
اینکه چرا همه کامنتارو ریپ زدم و چرت و پرت گفتمو نمد🗿✍🏻
واااووو این خیلی خفنه
مث من خفن بود🗿✔️
کمپانیبلکساختهپسبایدعالیباشه...
مثلهمیشه؛-؛
راره مثل تو عالیه🌚🌸
عالیبود
تنک واسه وقت گذاشتنت:]
مقسی🗿✍🏻
گیلیلیلیللیلی خیلی خوبههههههه عررررررررررررررر ⛓️🌚
مث تو؛
مث شوما🌚🍙🌸