اینم پارت ۷🍓فقط اینکه ناظر به خدا چیز بدی نداره رد نکن دستم درد گرفت آنقدر نوشتم🥲
رسیدیم خونه و رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم و جیمین اومد پیشم و گفت :
-بهتری؟
+آره خوبم
-میخوای عصر با هم بریم یه کافه؟
+آره
-باشه پس من اینجا میشینم تو هم استراحت کن
+نه تو هم برو بخواب اصلا نخوابیدی
-باشه پس کارم داشتی صدام بزن
+مرسی واقعا شرمندم
-چرا؟
+خیلی بهت زحمت دادم
-نه بابا این چه حرفیه
جیمین رفت اتاق مهمان تا بخوابه و منم داشتم به جیمین فکر میکردم حس میکردم که عاش..قش شدم و گوشیم رو برداشتم و رفتم توی تراس و در رو بستم و با پدرم تماس گرفتم :
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
خیلی قشنگ شده پارت بعدو کی میذاری؟🥺
احتمالا فردا❤️
آفلین
تنکس❤️🍓
عالی بوددددددد
ولی ما خواهان پارت بعد هستیم:)
فردا میزارم:)💚
به داستان منم سر میزنی؟ به همایت نیاز دارم ناظرا انتشار نمی دن🙂💔
برای منم یه وقت هایی رد میشه🥲فالویی:)
تنکص🥺:-
بزاااااار پارت بعدی خواهششششش می کنمممم❤️🎤
فردا یا امشب حتما میزارم❤️🍓✨
عالييييى پارت بعد عشقم
مرسی از حمایتت پارت بعد رو یا امشب یا فردا حتما میزارم💙🫐✨
اخ جونننن
حرف ندارههه پارت بععععععععدددددددددددددددددددددددددد
فردا آپلود میکنم💚🥑✨
باشه منتظرماااا
اهم اهم باز من اومدمممم فعلا نخوندم ولی الان میرم میخونم و باز کامنت میزارم
ممنونم💚🥑✨(بهترین فالوور دنیا💚)
وااااییی مرسییییی تا حالا کسی بهم نگفته بود🥺💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜