
پارت نهم :) ببخشید بابت تاخیر از بی ادبی من بوددد:(
__ میخوری ؟ ا/ت : نه مرسی . __ توی این دو روز خیلی تمرین کردی یه چیزی بخور دیگه . ا/ت : الان مشکلت گشنه بودن یا نبودن منه ؟ __ هی با من درست حرف بزن مثلا سرپرست هستما . ا/ت : من حتی اسمت رو هم نمیدونم مگه هوی هم شد اسم ؟ __ سوجون . ا/ت : هن ؟ __ پارک سوجون ، اسمم . ا/ت : اوه واقعا ؟ چه اسم قشنگی . __ اره تو بعد جونگ کوک اولین کسی هستی که اسم واقعیم رو میدونه . تعجب کردی و دلت لرزید پرسیدی : اه ... چرا بهم گفتی ؟ ___ همینطوری شاید بخاطر اینه که ... حرفش با زنگ خوردن گوشیش قطع شد : بله ؟ باشه الان میام . ها یون هم بیارمش ؟ باشه . ___ مین یونگ جونگ کوک گفت هردو بریم اتاقش زود باش بریم . دستکش های بوکست رو در اوردی و بلند شدی : اه سوجون .. تو چرا منو به اسم اصلیم صدا میزنی ؟ اینجا حتی رئیس هم منو هایون صدا میکنه . __ نمیدونم بنظرم مین یونگ قشنگ تره . گفت و رفت و تو هم اروم پشتش راه افتادی . سوجون خیلی مهربون تر از اون چیزیه که رفتار میکنه ..
قبل اینکه بری ادامه لایک کن لااقل😐🧃 و اینکه یه چیزی ناظر جون اسن تست از تمام قوانین تستچی پیروی میکنه پس واقعا دلیلی نداره که رد بشه و لطفا منتشرش کن😊💕
در زدید و وارد اتاق جونگ کوک شدید . سوجون : کاری باهامون داشتی ؟ کوک : اره بشینید . نشستید و منتظر موندید کوک ادامه بده : خب تا سه روز دیگه از کره خارج میشم . سوجون : چرا ؟ کوک : تور ها شروع شدن و اولین مقصد ماکائوعه . سوجون : پس بار ها چی میشه؟ ا/ت : بار ؟ بار چیه ؟ . کوک : مرفین . با حرف جونگ کوک انگار دنیا رو سرت خراب شد . ا/ت : یعنی .. یعنی چی ؟ داری میگی بار غیر قانونی وارد کردن هم از تفریحات سالمتونه ؟ سوجون یکی اروم به دستت کوبوند که یعنی ساکت شو . کوک : توی دنیا هرکسی به چیزی نیاز داره ؛ یکی به عشق ، یکی به درس و کتاب ، یکی به پول ، یکی به سلامتی و یکی هم به فکر دارو که تعدادشون کم نیست کسی که به چیزی اعتیاد داره فقط به فکر رفع کردن نیازشه و پولش براشون مهم نیست این هم یه روش کسب در امد برای ادمای باهوشی هست مثل ما . درضمن ما خلاف نمیکنیم فقط بار رو به کشور مورد نظر میبریم و میدیم به داروساز ها و پولشو میگیریم همین . درد داشت ؟ . و یک لیوان اب برداشت و با خونسردی تمام خورد . نه نه من نمیتونم بار غیر قانونی حمل کنم . نه نه نه ....
کوک : من سه روز دیگه میرم ماکائو شما هم با پرواز بعد میاید اونجا . بعد خارج شدن از کنسرت بار هارو تحویل میگیرید و به عنوان پلیس امنیتی همراه من میاین و میایم کره همین . سوجون : کوک خطرش زیاده همراهت باشیم اینو میدونی دیگه ؟ کوک : برای همین میدونم تو حواست هست دیگه ؟ سوجون خنده ای کرد و پشت بندش کوک شروع کرد . این خنده های کوک ... مثل بمبی هست که کنار گوش بترکه . ترسناک و پر از درد...
کوک : هایون خوب بهش فکر کن . تو میتونی مگه نه ؟ . نمیدونستی چی بگی از استرس دستات عرق کرده بود و پلکت میپرید ولی اگر هم میخواستی نمیتونستی مخالفت کنی کوک خطر ناک تر از اونیه که تو تلویزیون میلیون ها نفر برای کیوتیش جون میدن ...
بـعضی وقت هـا بهتـره حقـیقت رو نفهمـیم و همینطـور احـمق بمونیمـــــ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بید😐💜
عالی
عشقی:)
عالی بود