عشق خجالتی(پارت ۱)

داستان از زبان بهار(شخصیت اصلی زن) نیمه شب بود... خیلی خستم بود اما خوابم نمیبرد ولی باید میخوابیدم چون صبح زود باید میرفتم برای یه مصاحبه کاری مجری:چند ساعت بعد دیری رینگ دیری رینگ اههه چقد کم خوابیدم وایییی دیرم شد!!!! مجری:نیم ساعت بعد خب رسیدم خوبه ۲دقیقه اضاف اوردم داستان از زبان امیر(شخصیت اصلی مرد) رهام داداش بگو بعدی بیاد رهام:باشه.نفر بعد رو صدا کن. خانم بیاتی بهار:سلام من بهار بیاتی هستم ۲۵سالمه ۶سال سابقه کار در گروه های موسیقی دارم و ۱۱سال سابقه ویلن زدن

و خلاصه که بگم من دوست دارم داخل گروهتون فعالیت داشته باشه و امیدوارم قبول بشم. رهام :خیلی هم عالی ممنونم اگه قبول شدید باهاتون تماس میگیریم بهار:مرسی خدانگهدار رهام:امیر داداش این خانم بیاتی بیشتر همشون سابقه کار و ویلن زدن داشت و بنظرم از همشون بهتر بود امیر:هرکاری دوس داری بکن داداش رهام:اک فقط دو روز دیگه زنگ بزنیم بش که بگیم مثلا کلی ادم بوده امیر:باشه داداش

دوروز بعد! بهار:دو روز گذشت زنگ نزدن یعنی قبول نشدم؟! چند ساعت بعد: دیری رینگ دیری رینگ بهار:سلام بفرمایید رهام:سلام خانم بیاتی. من رهام هادیان خواننده و مدیر اجرایی ماکان بند هستم خواستم بهتون بگم امروز عصر ساعت ۶:۴۵بیاید دفتر لطفا بهار:حتما میام و ممنونم که به من اعتماد کردید رهام:خدانگهدار بهار:خدانگهدارتون ساعت۶:۴۵ بهار:الو چطوری الی ، خوبم مرسی تو ؟ اره رسیدم خیلی هیجان دارم نمیدونم چرا خخخخ اره من دیگه قطع کنم باشه بای بای منشی:خانم بیاتی بفرمایید داخل بهار:ممنون امیر:بفرمایید بفرمایید الان رهام میاد بهار:حتما ممنون امیر:خب شما از کی میتونید شروع کنید؟! بهار:هروقت که شما بگید برای من مشکلی نیست مجری:رهام امد رهام:سلام، سلام خانم بیاتی عزیز هم گروهی ما خب اگه مایلید من الان قرار داد رو بیارم امضا کنیم بهار:سلام بله قطعا باید امضا بشه⌕꒦𝄞 امیر:خب پس من قرارداد رو بیارم

پارت بعد هفته دیگه و اینکه کپی پیگرد قانونی داره 🌚🖇 چطور بود؟ (کامنت کن