
سلامی دوباره بریم ببینیم چه اتفاقی افتاد امروز ۱۸ اسفند خب بریم دیگه
{ عالی بود باستر اون ها حتما میان دنبالش😈}{فقط خانم پاداش ما یادت نره😉}{به موقعش😈}(خب ادامه)
[🌺راستی بچه ها وقتی وسط جمله علامت داد زدن🗣️ رو میارم یعنی از اونجا به بعد داره داد می زنه]در خانه خانم کیم:{🗣️سارا بیا!}از اینجا به بعد گفتوگو سارا و آرشیدا{بله خا....آرشیدا چی شده😲}[وقتی نقطه می زارم یعنی مکث می کنه می گه الان داره گریه می کنه و به خاطر همین حرفی رو نمی تونن درست بزنه دیگه خودتون می دونید😅] با گریه:{سارا😭.....همه...چی تقصیر.....من بود😭}{چی تقصیر تو بود؟}{سحر😭....سحر}{🗣️سحر چی؟!}{🗣️خانم مارلی سحر رو برد فقط به خاطر اینکه من تنهاش گذاشتم😭}{چی😨}{همه چی تقصیر منه!🗣️فقط من اگه نرفته بودم😭}حالا خانم کیم هم وارد گفتوگو میشه
{آرشیدا آروم باش فقط بگو چی شده!}{سحر دنبال من اومد😭اما..اما من اون رو تنها گذاشتم و وقتی از لکلک استفاده کردم متوجه شدم تو خطره ولی...🗣️ولی من دیر رسیدم و اونها سحر رو گرفتن و بردن 😭}{وای😨همین الان باید بریم!}{سحر😨}{ببخشید سارا😭}سارا سرش رو تکان میده تا از حس ناراحتی بیرون بیاد و تو نجات دادن سحر متمرکز بشه{نه آرشیدا تقصیر تو نیست حالا باید آروم باشی و تمرکز کنی تا بتونیم سحر رو نجات بدیم🙂}
{باشه😢🙂}{دخترا حالا باید دنبال پایگاه خانم مارلی بگر.....}دو دختر:{ما می دونیم!اولین بار که ما رو گرفتن ما رو بردن جلوی ساختمان بلند!}{خب یادتون میاد؟}{راستش من زیاد نه}{آرشیدا تو چی؟}{من یادمه}{پس بیاین بریم!}و همه سوار ماشین شدن و آرشیدا خانم کیم رو راهنمایی کرد تا اینکه رسیدن:
{خانم همین جاست}{خوبه حالا می خوایم چی کار کنیم منظورم اینکه این جا خیلی بزرگه نقشه ای دارین شما دوتا؟}سارا پوزخندی زد گفت{مغز گروه همیشه نقشه داره😉}و سارا نقشه رو توضیح داد و حدود یک ربع از ساعت ۶ گذشت{خب متوجه شدین؟}{آفرین سارا نقشه خوبی}{آره موافقم!}
هر سه پیاده شدن و خانم کیم با استفاده از قدرت استتار آفتاب پرست دو نگهبان رو بیهوش کرد همه وارد ساختمان شدن در همین زمان پیش خانم مارلی:{آقای باستر این هم پاداشت ولی با استفاده از پاداشت باید به من کمک کنی😈}{چشم خانم مارلی😈}و باستر گردنبند مشکی رنگی رو انداخت و خانم مارلی هم گردنبند نارنجی شاهین رو انداخت[🌺جلوتر می فهمیم گردنبند آقای باستر چیه😉]
پیش دخترا حالا:هر سه وارد شدن کسی نبود{سارا حالا باید چی کار کنیم}{خانم کیم ما باید با استفاده از قدرت ذهن خوانی آرشیدا نقشه ساختمان رو متوجه بشیم🙂}[🌺سارا قدرت آرشیدا رو می دونه]{موافقم،ولی موضوع اینجاست که ما گردنبند رو داریم ولی قسمت نگهبان ها نصفه می مونه چون هیچ نگهبانی اینجا نیست!}که یک دفعه.....خب تمام امروز ۱۸ اسفند دوشنبه هست تا قسمت بعدی خداحافظ 👋🏻👋🏻🌺🌺نویسنده سحر 🍀
بای بای👋🏻🌺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)