سلام عید تون مبارک امروز اول فروردین دیروز اینقدر برام کار پیش اومد نتونستم بنویسم ببخشید حتی تاریخ دیروز رو هم اشباه گفتم🤦♀️
رفتم زیر دوش اما داغی آب مثل داغی آتیش جونیور بود ولی سعی کردم موضوع اتیش رو فراموش کنم ولی نتونستم،بعد از چند ثانیه حالم بد شد چشمام یکم تار شد ولی خودم و سرپا نگه داشتم ولی یک چیز عجیب و غریب دیدم(خب برید ادامه)
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
وای خیلی عالیه کاش بعدی رو میزاشتی
کلی داستان دیگه هست که شما حوصلتون سر نره ولی تابستان میام و یک داستان تخیلی جدید رو اون موقع شروع می کنم
بچه ها باید یک خبری رو بدم من این داستان رو کامل تو سرم تصور کردم و کاملا آماده نوشتن بودم ولی درس ها این ور سال سنگین شد و قراره که یک ضبط داشته باشیم و من نمی تونم وقت زیادی داشته باشم و من نمی تونم این داستان رو ادامه بدم وگرنه کامل می دونستم کل داستان چیه و متاسفانه این داستان دیگه ادامه نخواهم داد و تا تابستون به احتمال زیاد داستان نمی نویسم 🙏🏻 چون سرم شلوغه و از تابستون دوباره شروع می کنم و یک داستان جدید نه این داستان می دونم شاید خیلی ناراحت شده باشین ولی خوب تا تابستون کلی داستان های
دوست عزیز سحر خانم
تازگی ها دیگه جواب کامنت نمی دی 😭😭مسافرتی ؟😐😍
راستی اگه خواستی داستان منم بخون
الان فهمیدم قبل از اینکه عضو تستچی بشم داستان دختر گمشدت رو هم خوندم اونم خیلی خوب بود😅😅❤🧡💛💖
سلام من تازه داستانتو خوندم جالب به نظر میاد
همین طور ادامه بده🤩❤❤❤
عالی بود😀😍😍
امروز داستانتو دیدم واقعا قشنگه👒👒
الکس عکس زن هست😍😂
داستانت عالی بود