خب اینم از اتمام فصل اولمون🖤🐍
به دوروبرم خیره شدم تا شاید اتاقی پیدا کردم که توش قایم بشیم،اما هیچی نبود.
یکهو یه فکر احمقانه ای به سرم زد.دیگه فینچو کم کم داشتم میدیدم که به طرف ما میومد.
یقه دراکو رو کشیدم وlips هام رو گذاشتم رو lips هاش!
خیلی تعجب کرده بود!اندازه یه میلی متر فاصله باز کردم و یواش گفتم«تنها فکری بود که به ذهنم میریسید!»دراکو که انگار خوشش اومده بود،lips هاش رو دوباره رو lips هام گذاشت و شروع به kiss کردن من کرد.نگاهم به فینچ افتاد که به محض اینکه ما دوتارو اونجوری دید شوکه شد و با تأسف سر تکون داد و رفت.خواستم از دراکو جدا بشم که نذاشت!
با بی خیالی شونمو بالا انداختم و به کارمون ادامه دادیم،تا جایی که هردو نفس کم آوردیم و از هم جدا شدیم.دراکو گفت«آخیش چقد چسبید!باید همیشه بگم فینچ بیاد نزدیکمون تا بازم از این فکرا به ذهنت برسه!»سرخ شدم و با عصبانیت گفتم«تو غلط بکنی!»خندید و دوباره باهم به جشن یول بال برگشتیم،و تا آخر شب رقصیدیم…
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
عرررر قلبم:)💔
نمیشه غمگین نشه لفطا:)؟😭🖤
خیلی رمانت باحاله ولی:)
مرسیییی😭🥺💫🤍
قلبم درد گرفتتتت🗿
Me to🥺🖤
میشه به تست اخرم سر بزنی؟ پلیز🥲🖤
راستی تستت لایک شد😗
حتما🤍مرسی🖤🐍
منجایالیسگریمگرفت..عرررننه...غیزازهمهایناداستانتیدونسس
مرسی عشقم🖤🐍
هعییآره😹🌸
ولیدلممیخوادالانهاگباشم)
وای مردممممم 🥺💔
منم🥺🖤
وایسکتهزدمگفتیاتمامفصل..
فککردماتمامداستانه😹🧚🏻♀️
همه صبح بیدارن دارن میرن مدرسه 😐😂
😂