5 اسلاید صحیح/غلط توسط: mati انتشار: 2 سال پیش 1,276 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام😐(توضیحات نباید بیشتر از 200کاراکتر باشد)😐👇
بازم سلااااااام😐دلم براتون تنگ رفته بود😐شماعم؟😐میدونم الان دوس دارین بلایی که کوک سره پارک اوردو سرم بیارین😐ولی بخدا شرمندم😔هم گوشیم خراب شده بود هم نتا قطع بود این چند وقت.برای جبران امروز دوتا پارت میزارم خوبهههه؟😐یه سریا گفته بودن ادامه نمیدم(انگده دوس داشتم جواب همه ی کامنتا رو بدمممم😐)من غلط کنم ادامه ندم😐بعدشم شما که ژانر طنز میدوستید چرا نگفتین؟😐لفطا لایکارو نگه دارین😐(به مودم پی بردین؟😐)
بونا:پاشو خانوم خانومااا!گفتم:اااا...بزار بخوابم.بونا:من نمیدونم تو بادیگاردی اخه؟؟؟بادیگارد باید انقدر لوس باشه؟چشمامو با حرص باز کردم:ها؟چی میگی؟؟بونا لبخند زد:قراره بری مسافرت!گنگ نگاش کردم:مسافرت؟بونا:آره!رئیس برای کار شرکت میره اونجا.گفتم:کجاا؟بونا:تا حالا رفتی نیویورک؟نیویورک؟؟؟یادش بخیر!یه دفعه بابا مسابقه داشت رفتیم نیویورک!البته نه اینکه بریم اونجا رو بگردیم.آخه پول زیادی نداشتیم.تا اونجاعم بزور رفتیم.بابا دوم شد!از به یاد اوردن خاطره لبخند رو لبم نشست.بونا:بعلههه.منم میخواستم برم نیویورک لبخند میزدم.ذوق میکردم.سریع گفتم:ذوق چیه بابا؟قبلا برای یکی از مسابقه های پدرم رفته بودم.بونا:اوووو پس نیویورک رفته ای!روی تخت نشستم و کش و قوسی به بدنم دادم:یه جوری میگی انگار رفتم دو سه ماه موندم توی بهترین هتلش و کلیم گشتم.نبابا همش استرس بابامو داشتم.بعدشم سه روزه برگشتیم.بونا شیطون گفت:ولی الان میخوای بری توی یه خونه ی لوکس!فک کنم یه،یه هفته ایم بمونین.اگه رئیسم اجازه داد برو بگرد اونجا رو.جدییییی؟یعنی جدی قراره بریم؟؟گفتم:واقعا؟بونا:آره بابا!شبم پرواز دارین!شب؟؟بابا سرعت عمل این جئون چقدر بالاعه!یه سری وسایل جمع کردم توی یه ساک دستی.کولمم وسایل لازم رو برداشتم واز اتاق اومدم بیرون.اوا خوشگل کردن دوتاشون که!جئون با گوشیش ور میرفت و یه ساک مشکی بغلش بود.تهیونگم نشسته بود داشت آب پرتقال میخورد.یاااا عیسی مسیح!!!!مگه چه خبره؟؟؟؟اخه ساک به این گندگی؟؟؟با تعجب به ساک تهیونگ نگاه میکردم که متوجه حضورم شد.با تعجب گفتم:این ساکه توعه؟خیلی خونسرد جواب داد:اره!به ساکش اشاره کردم:مگه میخوایم بریم جنگ؟تهیونگ:فک کردی همش وسیله های خودمه؟نصفش کاغذ و پروندس!
جئون که تا الان سرش تو گوشی بود با حالت خاص و کیوتی،یهو سرشو اورد بالا :دروغ میگه!همشون تو ساک خودمه!و بعد دوباره سرشو کرد تو گوشی!تهیونگ بهش چشم خوره رفت و گفت:بیبی؟جئونم با حرص سرشو اورد بالا بهش نگاه کرد.سرمو انداختم پایین و لبمو گزیدم تا جلوی خندمو بگیره.تهیونگ رو به من گفت:تو چی؟چرا انقدر کم چیز میز برداشتی؟خونسرد گفتم:همینا بسمه!جئون دوباره با همون حالت سرشو اورد بالا:یاد بگیر!با اینکه این دختره!بعد رو به من با حالت شاکی گفت:تازه لباس خوابشو گذاشته تو ساک من!وای خدایا کمکم کن خندم نگیره!تهیونگ:واااا خو ساکم جا نداشت.بعدشم تو دلت میاد من وقتی میخوابم سختم باشه؟؟؟خودت لباس خواب نداری شبا بدون تیشرت میخوابی بعد به من گیر میدی؟خدایاااا دارم میترکممممم!جئون عصبی گوشیشو پرت کرد رو میز:خب توعم مثل من بخواب!یهو تهیونگ پشت چشمی نازک کرد و روشو گرفت و گفت:اِوا پیشه تو بدون لباس بخوابم؟؟؟معلوم بود داره جئونو اذیت میکنه.وایییییی!جئون سرشو کج کردو گفت:مگه قراره پیشه من بخوابی؟؟؟تهیونگ به من اشاره کرد و گفت:پس قراره پیشه این بخوابم؟؟؟جئون تکیشو داد به میز و دست به سینه گفت:ویلای نیویورک اتاق زیاد داره.برو تو اونا بخواب خب!تهیونگ قشنگ معلوم بود داره دستش مینداره!با ناراحت ساختگی گفت:اممم....میشه پیشه تو بخوابم؟؟آخه میدونی....جئون پرید وسط حرفش و دستشو اورد بالا و چشاشو بست و با حالت خاصی گفت:حرف نباشه!وایییییی قشنگ جئون باور کرده بود انگار. خدایا یه کاری کن دارم میترکم از خنده....یهو نگاه جفتشون افتاد رو من که سرخ شده بودم.با تعجب بهم نگاه کردن.وقتی اونجوری نگاه کردن دیگه نتونستم.
با صدایی که خنده توش موج میزد گفتم:وای ببخشید یه لحظه....و رومو برگردوندم و....از خنده نزدیک بود پهن شم رو زمین!وای خدایاااا چرا انقدر خوبن ایناااا؟خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم!!!وقتی خندم تموم شد تصمیم گرفتم برگردم......که با دوتا صورت خشمگین مواجه شدم!اومده بودن توی فاصله ی ده سانتیم و با سگرمه های تو هم بهم خیره شده بودن!یهو تهیونگ رو کرد به جئون:حیف یه گلوله که(به من اشاره کرد:)حروم این بشه واقعا! گلوله حروم من کنی؟؟؟تو اون شب توی مهمونی داشتی از ترس پس میوفتادی!حالا یه گلوله حروم من کنی؟؟؟اخم کردم و سرد شدم!جئون با همون اخم گفت:راه بیوفتین ماشین جلوی دره!و بعد تهیونگ راه افتاد طرف در.....از یقش گرفتم و کشیدمش عقب و با تمسخر گفتم:اوی آقای ترسو!خانوما مقدم ترن!و بعد جئون رو کنارمون حس کردم.سرشو به طرفین تکون داد و از در خارج شد.من الان این جمله رو برای کیا بلغور کردم؟؟؟واسه چی گوش نداد؟؟؟؟یهو تهیونگ گفت:مثل اینکه قبل از اینکه خانوما مقدم تر باشن رئیس جئون مقدم تر بوده!به مشتم که پشت یقشو گرفته بود اشاره کرد:اگه اجازه بدی ماعم بریم!یقشو با حرص ول کردم!هنوزم توی شوک کار جئون بودم!برگشتم و پامو با حرص کوبوندم زمین!آفرین سوآ نفس عمیق بکش!بعد از چندتا نفس عمیق کشیدن راه افتادم سمت ماشین....
انقدر فرودگاه شلوغ بود که فک میکردم الان صاف میگیرنمون.ولی جئون کاملااااا قانونی ما رو سوار هواپیما کرد!یه پنج دیقه ای میشد که روی هوا بودیم!تهیونگ تا هواپیما تیکاف زد سرشو گذاشت و خوابید!نگاهمو دوختم به نیم رخ رئیس.خدایی چه دماغی داشت!یعنی تمام اجزای صورتش بهم میومدن و جذابش میکردن!انگار سنگینیه نگاهمو حس کرد و به طرفم برگشت که دسپاچه نگاهمو ازش گرفتم!پوزخند صداداری زد و خیلی جذاب سرشو به پشته صندلی تکیه داد تا بخوابه!داشتم زیر چشمی نگاش میکردم.چته تو؟بگیر بخواب دیگه!منم سرمو به پشتیه صندلی تکیه دادم و سعی کردم بخوابم البته که هنوز اولای شب بود!......تهیونگ:بابا چقدر خوابت سنگینه تو!مثلا بادیگاردیااا.تا الان نباید میخوابیدی!اروم چشمامو باز کردم و خونسرد زل زدم تو چشماش. جئون:حاله خوبه خودتم با بدبختی بیدار کردم.با این حرف جئون با تمسخر زل زدم به تهیونگ که نگاهشو ازم گرفت!بلند شدم کولمو انداختم روی شونم.....از فرودگاه خارج شدیم که بنز مشکی رنگی جلومون ترمز زد!سوار ماشین شدیم.وارد ویلا شدیم.این یکی از ماله کره بزرگتره.پیاده شدیم.هنوزم خسته بودم.انگار جئون و تهیونگم خسته بودن.تهیونگم همش خمیازه میکشید!یه راس از پله ها رفتیم بالا.توی راه روی سمت چپ پنج تا اتاق بود.تهیونگ رفت اتاق رو به رو:شب بخیر بچه ها!جئون:الان صبحه هااا!تهیونگ:هرچی.من خستم.جئون در یکی از اتاقا رو باز کرد به بغلی اشاره کرد:اینم اتاق تو.سر تکون دادم و وارد شدم.رو تخت ولو شدم.درسته توی هواپیما یکم خوابیدیم ولی خب اونجا اصلا آدم راحت نیست برای خواب.حد اقل من که راحت نبودم.چون هم خوابم نمیومد!هم سر و صدا بود.کلا خوب نخوابیدم.....
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
71 لایک
نظرسنجی آخرم👻🎹
نظرسنجی آخرم🧸✨
نظرسنجی آخرم🎌🍣
نظرسنجی آخرم🐱🐾
نظرسنجی آخرم👽🧶
نظرسنجی آخرم💎💙
نظرسنجی آخرم💫🎋
نظرسنجی آخرم🎼🎤
صاری بابت تب🥺🙂
پین شه پلیز🗿🌚
خیلی زود گذاشتیااا خب میزاشتی یه ماه دیگه هیچی نمیشد که والا 😐🙄
زود تر بزااااااارررررر
عالی
سلام🙌😂✨
لطفا یه سر به فیکم بزن مطمعنم خوشت میاد 🐢✨
حتما
مرسی🖤🐢✨
من منتشر کردم🌝🗿
عههه...تنک
میشهمعرفیفیکمنممنتشرکنی؟
ازدیشبمنتظرم