
ناظر تمام قوانین رعایت شده هیچ کلمه بدی نداره خیلی ها هم اسم داستانشون اینگیلیسیه انتشار کن
مرینت کجا بود؟؟!؟ یک دختر که زخمی شده بود... با گریه لبخند زد: یین!!! هق.. ممنون! ممنون که منو نجات دادی!! همراه ناپدید شدنش دو انگشنش رو به پیشونی مرینت زد.. مثل خاکستری ناپدید شد.. مرینت: من دوباره کجام! این دختره همون قبلیه نیست؟ دختره: من نمیخام ازدواج کنم!!!!!+باید انجام بدی دختره: تو بهم اهمیت نمیدی!!! تو منو ی وسیله میدونی!:)+ای دختره ناشکر!! میدونی چقدر زمان و پول خرج کردمتا بزرگت کنم؟!!! دختره: من تحمل ندارم:) فقط اگه میتونستم... هق انتقام بگیرم... زندگی خیلی سخته!!!:))) "تبدیل شدن به هیولا و بقیشو خودتون میدونید" مرینت چشم هایش را باز کرد او روی زانو افتاده بود و چشم هایش میدرخشید به وضوح حس ان دختر را احساس میکرد ادرین: هی چشد!؟ بعد ترکیدن هیولا ی دختر روی زمین بود و تو همینجوری داشتی بش زل میزدی عقلتو از دست دادی؟؟ ما باید بریم!!+ارهـ.._وا چقد با ادب شده خانوم[الان به کوچه ای تاریک رفتن و دست هارو بهم زدن] مرینت: اون دختر کجاست..؟+بردنش به بیمارستان ولی اون م. ر. د. ه بود مرینت. نه..... نه.. من باید پیداش کنم!+چطه بابا فک کردی زندست؟؟!! ببین منو تو فقط ایندمونو نجات میدیم!!! من حالم ازت بهم میخوره فک کردی چون مثلا خواهرمی باهات همکاری کردم!؟؟؟ا
اگر تو و اون مادر «فوش» نبودین من اینقدر درد نمیکشیدم و زندگی نمیکردم و امیلی اینقدر اذیت نمیشد مرینت نفس تنگی گرفت یکی از خاطراتش رو بیاد اورد زمانی که بخاطر پدرش در بیمارستان بستری شد زمانی که فهمید مشکل قلبی داره صدای جیغ دستگاه صدای گریه بقیه باعث تاریکی ذهنش میشد مرینت داد زد: فکر کردی زندگیم مثل پرنسسا بوده!!!؟؟؟ اینکه هر روز با فکر اینکه پدر واقعیم بهم شلیک کنه و... زیباعه؟!! صدای جیغ دستگاه دوباره مرینت رو اذیت کرد مرینت ضربان قلبش تند بود نفس تنگیش اونو به روی زمین کشوند مرینت روی زانوهاش افتاد ادامه داد: منم میخاستم اینجوری نباشه!!!! منم ی خونواده عادی
داد: منم میخاستم اینجوری نباشه!!!! منم ی خونواده عادی میخواستم!! فکر کردی خیلی خوبه که هر روز با فکر اینکه پدرت امروز بهت تیر میزنه بیدار شی؟؟!!! ادرین: فکر کردی زندگیم خیلی بهتر تو بوده؟؟!تاحالا با کتک خابیدی بلند شدی؟! اصن میدونی که درد چیه!؟؟ این جیغ چیه؟؟! "مرینت روی زمین پهن شد داشت بیهوش مییشد" ادرین: خودتو به مریضی نزن!!!! مرینت با صدای ضعیفی گفت: من.... ضعیف.. نیستم... خون از دهن مرینت چکه میکرد ادرین خیلی ترسیده بود میلرزید از او متنفر بود ولی دلیل نمیشد که بزاره بمیره او را بر روی کولش گزاشت تا تونست دوید و به بیمارستان رسید ادرین: وقت نیس سریع درمانش کنید!!!!+شما وقت نگرفتید! ادرین: اون مرینت دوپنه!!!+دو دو دوپنن؟!!؟؟!! ادرین: اره!!! زود باشید!!! "نیم ساعت بعد" شما چیکارشید؟+ من.. من..... ادرین نمیدونست چی بگه با لرزش لبهایش کلمه ای رو گفت من.... برادرشم..:) پرستار: خانم بیماری قلبی داره ما به مادرتون گفتیم نباید در وضعیت استرس زا قرار بگیره خانم وضعیتشون از اول وخیم بوده با هر شکی میتونه بمیره..+بمیره؟! _بله.. ادرین کارای بیمارستان رو تموم میکنه و میره تمام حرفای مرینت تو مغزش مثل موج یادش میومد{خانم نباید بهش شکی وارد شه} تقصیر من نبود!!! نه؟.. من که نمیدونستم اینقدر ضعیفه..{من.... ضعیف.... نیستم} پس چرا شمشیر رو اونجوری میچرخوند؟.. من چمه!!!؟ اون مثل مامانشه!!! مثل..... مامانمون.. نمیفهمم چمه اههه چرا دارم برای اون دلسوزی میکنم؟![بخاطر من 😂] اون خیلی تاریکه ی بنده خودایی: هااای +با منی؟_ پ با کیم ادرین: چ آدم عجیبیه من که اصلا نمیشناسمش ول خیلی اشناست +ابجو میخوری✨☺؟
بچا اینکه مرینت رو درمان کزدن بخاطر پول زیاد و شناختش بود رئس بیمارستان قبلا صورتشو دیده بود ج. چ؛ اون کسی که ابجو ب ادرین داد کی بود؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بسیار عالی
ممننونم
میگم میهش عکس این پارت رو بزاریش
ننادم؟؟
فوق العاده بووود
هققق عرررر ذوووق
عالی بود اجی
جچ:همونی که میگه نالنگی میقولی؟ 😂😂😂
😂جررررر نچ
خب بریم تو کارش،
اهم اهم(صاف کردن سینه)
پپپپپپپپپپپپپپاااااااااااااااااااررررررررررررررتتتتتتتتتتتت بعددددددذدددددددددددد😬😬😬😬😬
فقط آخر داستان دوباه مرینت خودشو از ناکجا آباد پ.ر.ت نکنع پایین فرزندم😐
اینبار با ت.....ی....غ انجام بده😐😂
منشی للااااااایکککککککککم لاااااایییکککم کمهههه 😂
بعدم دیه فهمیدن همه تح داسانام چ میشه 😂
داشتم ب نحوه م. رگ جدید میفکریدم 😂
همین الان بهت ایده دادماااا😐
ا راس میگی 😂
همیشه راس میگم😑
ننچچچچ
😐😐😐😐😐
اون حالت مود من بالا اومد😐😂
مث همیشه 😂
بعله😂😂
حتما ادامه رو بذار و لطفا آخر داستان خ۰و۰د•ک۰ش۰ی نکنه
جر 😂دیه همه میترسن
مشکلش این بود که آدرین باید اول میرفت بیرون بی.ما.رس.تا.ن بعد مرده میامد😐
منشی رفته بیرون بیمارسان
ولی تو تو داستان نگفتی رفت بیرون😐
باید میگفتی😑
ساچ واو
😐
به تست اخرم سر بزن مرسی:>
بد نبود😐
😂
ادمین تستت لایک شد
فالو=بک❤
فالو=بک❤
فالو=بک❤