
مرینت: آدرین اومد تو اتاقم باید جمعش میکردم گفتم اقای جونز شما دیگه کاری با من ندارید ؟ لوکا پشت تلفن : مرینت نمیتونی حرف بزنی ؟ مرینت: نه آقای جونز لوکا : باشه خدافظ مرینت: خدانگهدار ( تمام این مکالمات در حالی که ادرین وایساده بود گفته شد ) مرینت: بله با من کاری داشتید ؟؟ ادرین : اگه میپرسیدم کیه پ.ر.ر.و.ی.ی بود گفتم میخواستم ببینم اومدی یا نه . لطفا شام منو بیار تو اتاقم مرینت : چشم ......... مرینت: با لوکا رفتم تو چت چتشون 👈🏻 مرینت : لوکا باید یه گوشی دیگه برام بیاری دیگه نمیتونم باهات با این گوشی ارتباط بگیرم . لوکا : مگه لو رفتی ؟؟ مرینت: نه ولی هر وقت ادم ع.ا.ش.ق کسیه معمولا روش حساس میشه . احتمالا آدرین میاد این گوشیو چک کنه . لوکا : باشه اخر شب بیا بهت بدمش مرینت : باشه ..... مرینت : شماره لوکا و چتامون رو از این گوشی پاک کردم
آخر شب 👈🏻 مرینت : رفتم پایین لوکا : سلام مرینت: سلام گوشیو اوردی ؟ لوکا : اره بیا مرینت : ممنون من باید سریع برم تا کسی ندیده مارو باهم لوکا : باشه برو گابریل: داشتم لباس خواب میپوشیدم که بخوابم از پنجره به بیرون نگاه کردم دیدم همون دختره که با ادرین توی مهمونی بود اونجاست و با یه پسر دیگه داره حرف میزنه . چیزیو ازش گرفت نفهمیدم چی بود . سریع برگشت تو خونه . این قرار ، این وقت شب ، اینجوری مشکوک میزد رفتم پایین . در اتاق ناتالی رو زدم اومد بیرون ناتالی : بله اقای اگراست ؟ گابریل: ناتالی یه دختر مو سرمه ای هست که اینجا کار میکنه ناتالی: خب گابریل : میدونی چی کارست ؟ ناتالی: اینجوری که خودش میگفت کسو کاری نداره اسمش هم مرینت بود گابریل : مرینت ! فامیلیش چی ؟ ناتالی: دو...دوپن چ...چنگ یه همچین چیزی بود گابریل: چیییییی ؟؟؟؟؟ دوپن چنگ !!!!!!؟؟؟؟؟
ناتالی: چی شده مگه ؟ گابریل: ناتالی رو هل دادم رفتم تو اتاقش گفتم اگه این از خانواده دوپن چنگی باشه که من پدرشو به خاطر بدهی کشتم چی ؟؟؟ نکنه خودشه ؟؟ چون تام گفته بود که یه دختر داره !!! ناتالی: اگرم اینجوری باشه برای شما که حذف کردن یه دختر بچه کاری نداره گابریل: اره ولی نه در صورتی که برای انتقام گرفتن از خودم نیومده باشه ! ناتالی: یعنی چی ؟ گابریل : چون من اونو تو مهمونی اون شب با ادرین دیدم خیلی صمیمی بودن . کارش چیه اینجا ؟ ناتالی : خدمت کار شخصی ادرینه گابریل: وای خدای من . اگه بخواد از طریق ادرین ازم انتقام بگیره باید بگم که نمیتونم جلوش کاری کنم چون آدرین بعد از مرگ مادرش خیلی زودرنج شد ! ......(بعد از یکم مکث ) برو این دختر بفرس تو اتاق کارم فقط قبلش ازش بپرس اسم پدرش چیه ناتالی: باشه
ناتالی : رفتم سمت اتاق مرینت در زدم رفتم تو گفتم آقای اگراست شمارو میخوان تو اتاق کارشون ملاقات کنند مرینت: آدرین ؟؟ ناتالی: نه گابریل اگراست مرینت : نمیدونم اگه باهاش مواجه بشم چیکارش میکنم !😠 رفتم دنبال ناتالی ناتالی : اسم پدرتون چیه ؟ مرینت : چطور ؟ ناتالی: خب...... اطلاعاتی بود که از پرونده تون جا مونده بود مرینت : تام ..... تام دوپن چنگ ناتالی: مرینتو فرستادم نو اتاق گابریل و رفتم پیش خود گابریل گفتم میگه که اسم پدرش تامه گابریل: وای نه !! مطمئنی ؟؟ ناتالی: اره خودش گفتم گابریل: خب پس الان معلوم شد اینجا واقعا چیکار میکنه!!!! ......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بنظرم میگفتی مثلا من یتیم بودم بهتر بود مرینت خنگ جلوه نکرد؟
من احم*ق فک کردم ادرین نقشه ی مرینت رو میفهمه😐
عالی بوددد
قشنگ بود
عالیه