هاعییی ببخشید دیر شد😅🤍
یه اتاق مخفی پشت کمد بود. اتاق فقط کمی از کمد لباس بزرگ تر بود ولی اریکا کاملا مطمئن بود که خاص ترین و شگفت انگیز ترین اتاق توی خونست. زبون اریکا بند اومده بود. با لکنت گفت: ای...این ممممعرکست جنی!! جنی لبخند ملیحی میزنه و وارد اتاق میشه. بعد به چشم های ابی تیره ی اریکا نگاه میکنه و سر تکون میده. اریکا دوباره اتاق مخفی رو نگاه میکنه. به سختی میشد دیوار های اتاق رو که به رنگ سفید ساده بود دید. سر تا سر دیدار با عکس های کوچکی از یه عده ادم پوشونده شده بود. بعضی از عکس ها فقط از یه نفر بودن. ولی بیشتر اونها دست جمعی گرفته شده بودن. فقط دیوار های اتاق نبودن که خاص و متفاوت بودن. دو تا دور دیوار های اتاق....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
وای خیلی خوب بوددد
مرسییی💖
خدایا
اخه چرا من ؟
یه خانواده ی شلوغ و هم تنهایی رو دوست دارم هم شلوغی
مگه چیشده؟😂🤍
امروز میان و تو هم پارت بعد رو امروز می زاری وای پسر داییم جایی که دنبالت نگرده نیست ختی تو جا کفشی هم نگاه می کنه ببینه کفشت هست یا نه راه فراری ندارم که بتونم بیام تستچی تا یکم دیگه هم میرسن
انرژی بی پایان هم داره پسر داییم و وقتی بیاد من از همه کوچیک ترم و باهاش بازی میکنم که حوثلش سر نره و...
هرچند انرژی بی پایان رو هممون داریم البته به جز دختر خاله ی 7 سالم
ای بابااااا عجب شانسی😂🥴
چرا یکشنبه ؟
من اینو شنبه شب ساختم برای همین همین میخواستم بزنم فردا که میشه امروز، ولی احتمال دادم دیر منتشر شه دیگه زدم یکشنبه که منظورم همین امروز بود🌝💖
اها
Ok