بریم برای پارت نهم 💜🍭 امیدوارم خوشتون بیاد. الان که اینو میخوام بنویسم فقط تا پارت ۴ منتشر شده . و اینکه دوست دارین داستان های دیگه ای هم بنویسم ؟؟ یه چندتا تو نظرم هست 😁
از زبان جین هو :
با سردرد بدی بهوش اومدم. توی یه جایی مثل انباری بودم. همه جا تاریک بود. دست و پام باز بود. بلند شدم اما دوباره افتادم رو زمین. سرگیجه شدیدی داشتم. دستمو گزاشتم روی زخمی که روی سرم بود. دستم خونی شد. موهام خونی شده بود... چطوری منو اینجا ول کردن اونا کی بودن. با ترس به زور تونستم خودمو بلند کنم و توی تاریکی دنبال در بگردم. بلاخره پیداش کردم. طبیعتا قفل بود. کنارش نشستمو با مشت بهش ضربه زدم.+ اهااای. کسی اون بیرون هست ؟؟ من کجام ؟؟ شماها کی هستین. اهاای. منو کجا اوردید. کسی صدامو میشنوه ؟؟" هیچ جوابی نیومد. معلوم بود کسی پشت در نیست. خودمو کشوندم وسط انبار و دراز کشیدم. گوشه انبار یه جعبه چوبی بزرگ بود. اما سرم خیلی گیج میرفت و نمیتونستم برم و ببینم توش چیه.
چشمامو بستم. بعد از حدود یه ساعت چراغ زرد کم نوری بالای سرم روشن شد و صدای باز شدن قفل در اومد. و چند تا مرد اومدن توی انبار. بلند شدم و نشستم. اونی که معلوم بود سردسته شونه اومد و بالای سرم ایستاد... + شماها کی هستین ؟؟ _ هیششش به نفعته کمتر سوال بپرسی.( رو به زیردستاش ) ببندینش." یه صندلی اوردن و دست و پامو بهش بستن . مردی که سردستشون بود با دیدن زخم و موهای خونی من برگشت و مشت محکمی به مرد پشتیش زد. _ ای احمق مگه بهت نگفتم دختره رو سالم میخوام مگه تو بیهوش کننده نداشتی.× معذرت میخوام قربان... فراموشش کرده بودم فقط اسلحه داشتم _( داد بلندی زد ): یعنی همه ی زیردستای من اینقدر احمق و سربه هوان ؟؟ برو و باند و الکل برام بیار... از انبار رفت بیرون و بعد از دو دقیقه برگشت . رییسش یه صندلی اورد و رو به روم نشست و روی زخمم یکم الکل زد. از سوزشش چشمامو محکم به هم فشار دادم. _ باید ضدعفونی بشه که عفونت نکنه. + واقعا که خیلی عجیبه. اول منو میزنین زخمی میکنین و میزدین میارین اینجا. اونوقت بخاطر اینکه عفونت نکنه بهش الکل میزنی ؟ منظورتون از این کارا چیه. شماها کی هستین. برای چی منو اوردین اینجا؟ _ نگران نباش به تو اسیبی نمیرسه تو فقط یه طعمه هستی.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
69 لایک
عالیی اجیی
مرسی اجی🫂💜
عالیییی
مرسسی🌺🌸
عاجی توروخدا عالی بود ادامه بده خواهش میکنم میتونی کمی از پارت ۱۰ بگی به خداا خوابم نمیاد شب خواهششششش 😐😐😂😂😂😂😭😭😭😭😛😛😜😜😝 به خدا اگه نگی هممون میمیریم از استرس بگو دیگه خواهشش
اجی پارت بعد منتشر شد برو بخونش امیدوارم خوشت بیاد🤗💜
اجی چرا پارت بعد نمیایی دو هفتی منتظرم😥
اجیا پارت بعد اومد برید عشق کنید😀🤗💜
من ۵ بار خوندم ۳۶ بار چک کردم دیگه مغزم پوکید
اجی دیگه همین روزا باید بیاد😥😥😞😭😭
لطفا ایندفعه ۲ تا ۲ تا منتشر کن ما کم تر انتظار بکشیم .حوصله ام سر رفت روز عیدی آجی😅😅
اگه آجی میشی اسم یاسی لقبم شین هه است شین هه صدام کن
اجی جونی شاید بقیه اجی های نویسنده از قبل داستانشونو نوشته باشن بیان اینجا کپی کنن. اما من میشینم همون موقع مینویسم. برا همین چند روز طول میکشه اجی.
حدود ۵ بار این پارت خوندم ۱۵ بار چک کردم ببینم جدیدش اومده یا نه😅😅😅
آجی میشی؟
یاسی ۱۲ ساله
😂😂💜💜فاطمه ام اجی خوشبختم .
فامیلیت رمضانی هست؟؟
یعنی روزی 4 بار میام تستچی ببینم امده یا نه الان دیگه سکته میکنممممممممممم
اجی خدا نکنه یکم دیگه صبر کن🥺🥺🥺💔💔😥😥💜
واااای پس پارت بعد کو؟؟؟؟؟
😭😭😭😭😭😭
خیلی عالی می نویسی آجی خواهش می کنم با پایان خوب تمومش کن.🥲🥺🥺🥺🥺🥺🥺
مرسی اجی . باشه🤧🥺💜
صد در صد منشیه رو کشتن یا پدر مادر منشیهه
اجی منشیه که پیش پی دی نیمه🥺💜