
اینم پارت ۶❤❤❤
خوب کجا بودیم قبول نکردم بخاطر همین جیمین برام یه تنبیه برام در نظر گرفت جیمین:بیا باید تا یک ساعت دیگه این بستنی هارو تنهایی بخوری 🍨🍨🍨🍨🍨🍨 رز:باشه ولی تنهایی نه جیمین:قبول نیست یا می خوری یا میری بغل شوگا رز:اوکی جیمین:اگه تموم نشد باید با دست خودت بدیش به ما رز:با این مشکلی ندارم چون تو یک ساعت من فقت میتونم یکیشو بخورم قیافه اعضا😂😂 قیافه رز؟؟ ( بعد از یک ساعت)رز:جیمین بسه دیگه نمیتونم بخورم جیمین:باشه از شوگا شروع کن و به هممون بستنی بده رز:دو قاشق بیشتر نمیدم باید خودتون بقیش رو بخورید جیمین:باشه حالا تو از شوگا شروع کن تا میرسه به کوک جونگ کوک:حالا چرا من آخر نفر باشم رز:اشکالی نداره بعدا کلی شیرموز برات میارم کوک:من که پایم
(بستنی خوردن دیگه تموم شده و رز هم کلی شیرموز برای کوک درست کرده) کوک:حوصلم سر رفته چیکار کنم هوپی:گیم بازی کنیم کوک:اره اره شوگا:من که خوابم میاد میرم بخوابم😴😴 رز:منم میرم😴 نامجون:یک خواب آلود بس نبود حالا شدن دوتا😄 شوگا و رز:شنیدم چی گفتی😡😡 قیافه اعضا😂😂😂😂 رز:خنده داره😠 اعضا:آره😅😅
منو شوگا رفتیم خوابیدیم و بقیه اعضا هم داشتن گیم بازی می کردن وچون فردا کنسرت بی تی اس بود از همون اول وسایل هایی که برای کنسرت خریده بودم رو آماده کردم و تمام اتفاقات امروز رو تویه دفتر خاطراتم نوشتم و خوابیدم (ساعت ۳ بامداد از زبان شوگا) خواب خیلی بدی دیدم و رفتم پیش رز (اتاق رز و شوگا کنار همه) رز رو بیدار کردم رز:چی شده شوگا ساعت چنده خواب نمونده باشم ☆نه خواب نموندی رز:پس چی شده شوگا:کابوس دیدم رز:ترسیدی شوگا:چه جورهم رز:باشه حالا چی دیدی
شوگا:خودت میدونی من از چی می ترسم رز:😂😂یعنی...😂😂 شوگا:خنده داره رز:اره ببخشید دست خودم نیست شوگا:اصلا نباید میومدم پیش تو رز:چرا شوگا:بقیه اعضا بهم میخندن وقتی از این خواب ها می بینم و اومدم پیشت و فکر می کردم که تو بهم نمی خندی🥺 ....بلند شدم و خواستم برم که رز دستم رو گرفت و نزاشت برم... رز:ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم بیا همین جا بخواب 😔شوگا:پیش تو😳 رز:بسه شوگا توکه گفتی دوستم داری شوگا:خوب آره رز:خوب خوبه و اینکه امشب هم تعجب میکنم که با این لباس ها خوابیدی شوگا:چرا رز:چون معمولا با این لباس ها نمی خوابی شوگا:تو از کجا میدونی رز:😒😒همه ارمی ها می دونن چطوری می خوابی خوب حالا بیا بخواب شوگا:اومدم
(ساعت ۱۲ظهر از زبان رز) بیدار که شدم دیدم که تو بغل شوگام خواستم هلش بدم ولی خیلی کیوت خوابیده بود و دلم نیومد❤❤
به شوگا خیره شده بودم که یک لحظه جیهوپ اومد داخل چون همه چیز رو میدونست اروم رفت بیرون به معنای واقعی لبو شده بودم 😳😳و بخاطر همین دیگه شوگا رو هل دادم و بیرونش کردم و خودم لباس هامو عوض کردم و اعضا رفتن به بیگ هیت و منم تنها مونده بودم رفتم یه نگاهی به یخچال انداختم و چند تا غذای کره ای درست کردم و دو نوع سالاد هم کنارش و برای دسر هم ماکارون سفارش دادم و میز رو چیدم بعد از اینکه غذا هم اماده شد و باهم نشستیم و غذارو خوردیم و اماده شدیم و رفتیم بیرون بعد رفتیم به یک کافه و بعد از چند دقیقه..... تموم شد لطفا کامنت بزارید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عااااااااالی 😉💜
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
وای عالی لطفا زود پارت بعد رو بزار🥺⭐❣
ممنون نظر دادی ❤❤❤❤❤❤
پارت بعدی تو برسیه