نویسندهی کتاب، کلر وندرپول، داستان رو به شیوهای پیش میبره که شخصیت اصلی، جان بیکر سوم (جکی)، با پسری به نام ارلی اودن آشنا بشه... پسری که اگه نبود هیچ کدوم از اتفاقات جالب داستان شکل نمیگرفت.. پسری عجیب و غریب و طرد شده که شاید از دیدی بشه به اون به عنوان یه پسر مبتلا به اوتیسم اشاره کرد. اما من دوست دارم به ارلی، که شخصیت مورد علاقهی منه، به عنوان پسر فوق العاده باهوشی که عاشق برادرشه اشاره کنم.. برادری که تمام زمین و زمان داره تلاش میکنه که به ارلی بگه اون مُرده.. به نظرتون ارلی میتونه در نهایت برادرش رو پیدا کنه و ثابت کنه که اون زنده است؟ یا تمام اتفاقها فقط بازیای هست که خودش با ذهن خودش ساخته؟ ذهن فوق العاده قدرتمندی که داستانهایی از سرگذشت "عدد پی" رو روایت میکنه...
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫
۴۰۰ تاییم کنید بک میدم🌚🍫