
نور افکن ها روی پرده ی سینما میروند،پرده ها کنار کشیده میشوند و ۳ ربات بامزه دیده میشوند یکی یک مرغ است که یک کاپ کیک کوچولو دستش است.کمی چاق است.یک خرگوش بنفش که گیتاری در دست دارد و در نهایت یک خرس که سر دسته این گروه است.چیکا:سلام به همه گی! بانی با لحنی گرم ادامه میدهد:سلام به تمام شما بچه های خوب! فردی:به رستوران ما خوش آآآآآمدید! هنری سرش را بالا آورد.بعد از مرگ شارلوت تمام ربات ها اینطوری شدن!حتی از روز های قل هم کمتر آدم میاد.حتما به دلیل گم شن اون چند تاست.چیکا:امیدوااااااااااا (کمک) ریم از این مکان و پیتزای ما لذت کافی ببرید؟ هنری باور نمیکرد.همین الان چکا گفت کمک؟ بانی:هی چیکا!میدونی چی حاللللللللللل آدم رووووووووووو خوب میکنه؟ چیکا:آم یک بازی؟ بانی:نهههههههههههههههههههههههههه چیکا:یک پازززززززل؟ بانی :ننننننننننن(همین الان برو)یک موسیقی فردی:صبر کنید بچه ها!
بانی و چیکا:چییییییییی شده فردی؟فردی:ما فاکسی رو یادمون رفت! بانی:راست مییییگی!فاکسییییییییییی(ما تنهاییم؟)هنری تلفن خودش را برمیدارد و تو مخاطب ها میگردد. هنری:الو؟ویلیام؟الان وقت احوال پرسی نیست باید بیای اینجا!یک بلایی سر ربات ها اومده.فک کنم کار نگهبان شبه.اوکی.زود بیا اینجا! فردی:فافافافاکسی! بیا بیروووووون!
فاکسی باید الان پرده را کنار میزد و به مهمانان فری فزبر خوش آمد میگفت.اما فقط یک صدای زمزمه آهمنگین مانند می آمد.هنری رفت چسبید به پرده ی دزد دریایی. به جمعیت نگاه کرد و حس کرد الان همه فک میکنن اون دیوانس.چرا؟نمیدونم اگه شما هم به پرده ی زد دریایی خیره شدین انگار بچه کوچولویین و الان انتظار دارن فاکسی بیاد و سوار بر کشتی برین جزیره پیتزا مردم میگن یک تختتون کمه.بد تر از همه دو تا مادر داشتند پشت سرش اینطوری حرف میزدن: فک کنم کودک درونش فعاله. آره والا مثل چی وایساده منتظر باز شدن پره هنری یکم خجالت کشید.اما همون لحظه فردی این کار رو کرد.با اخم به سمت پرده ی دزد دریایی چرخید و گفت:فاکسیی!بااااااز کنننننن.مگرنه خودم میام!تو که دوست نداری من بیام میخواااااای؟!بانی و چیکا یک قدم عقب رفتن.این فردی همون فردی بود؟فرق داشت!حتی باحساب چند دقیقه ی پیش که کلا صدا ها رو میکشید فردی رباتی نبود که به بقیه دستور بده یا زور بگه!الان فقط این فکر ها نبود!
فاکسی با دست های خودش پرده را کنار زد:یاهاهاهااااااااار.بچه ها!من فاکسی دزد دریایی هستم!آماده ی ملوانی هستید؟ جای شکرش باقی که فاکسی عجیب رفتار نمیکنه! بانی:حالا میتونم بگم که : بیاید بریم سراغ موسیقی؟ فردی:بله که میشه! چیکا یوهوووووووو!در ها کوبیده میشوند و مردی با یونیفرم بنفش نگهبانی شیفت روز وارد میشود.هنری:ویلیام!بیااینجا! ویلیام همانطور که راه میرفت از هنری پرسید:هنری جریان چیه؟ هنری:نمیدونم!ربات ها از اول نمایش دارن قاطی میکنن!!!باز حداقل فاکسی بهتره.اما این صحبت تا جایی ادامه داشت که فاکسی و بقیه ی باند برای یک ۵ ثانیه روی ویلیام فوکس کامل کردند و بعدش رفتند سراغ کار خودشون.اما فاکسی سرش را اونوری کرد اما بعدش فوری سرش را چرخاند و روی ویلیام فوکس کردم. یکی از پسر بچه ها:فاکسی چیکار کنم که بتونم یک دزد دریایی خفن بشم؟مثل تو؟ فاکسی در حالی که سرش را پایین گرفته میگوید:ببخشید بچه اما من فاکسی نیست!
به سمت ویلیام دوید و کوبوندش زمین.قلابش رو بالا برد.دستش رو گرفتم و کشوندمش عقب.بقیه ربات ها منو هو میکردن.تا اینکه چیکا از رو سن پرید رو من!اگر چه مثل خمیر پیتزا ایتالیایی له شدم ولی ارزش اینکه فاکسی هم له شه رو داشت.پاهای چیکا افتادن روی من اما بااین حال همین جوری روی زمین پخش شدم.فردی و بانی هم از روی استیج اومدن پایین ویلیام یکی از صندلی ها رو برداشت و کوبنده تو سر فردی.تازه توی این وضعیت بعضی ها برای نجات خودشون میدوین بعضی ها فیلم میگیرند!حق میدم ربات ها خطرناک شدن ولی آخه الان چرا باید فیلم بگیرید؟برید بیرون! از زیر اون پاهای بزرگ در اومدم و چیکا رو خاموش کردم بعدش فاکسی.فردی و بانی هم که کلا به دست گل ویلیام از کار افتادن! هنری:چی شد؟! ویلیام:باید جدی جدی یک کاری کنیم.تا تو این ها رو درست میکنی من میرم این نگهبان جدیده رو اخراج کنم و یکی جدید بیاریم.
نگهبان شب جدید،قراره کل تایم لاین رو با تی ان تی و تانک بترکونه😎منتظر بمانید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوب بود سید (:
۱۰
یازده تا کامنت دادی😳ممنونم آب حلال خوبم🥺❤
آب حلال متالهد😂
از این آب حلال تر تو تستچی نیست خانم و آقایون گل!
😂
۹
۸
۷
۶
۵
۴
۳
۲