
ناظر منتشر کن لطفا♡
این پارت و دوباره گذاشتم چون گ.زارش کرده بودن و شاید بعضی هاتون نخونده باشید:)ناظر منتشر کن لطفا:)💜شما هم مثل همیشه حمایت کنین.بنا به دلایلی نمیونم پارت ۱۵ رو سریعتر آپ کنم ولی سعی خودمو میکنم و اینکه اونایی که تازه با داستانم آشنا شدن،خوشحال میشم از پارت اول لایک کنن♡
توی پارک قدم میزدم.به ساعت مچیم نگاه کردم.ساعت ۱(شب) بود.اصلا نمیدونستم باید الان چی کار کنم و کجا برم.از زبون جونگ کوک=اه ل.عنتی این دختر کجا گذاشت رفت.(عصبی)تلفنش هم حتی بر نمیداره.از تو اتاق ا٫ت صدای تلفن شنیدم.رفتم تو اتاقش -جا گذاشته(عصبی) سوار ماشین شدم.از پله ها پایین اومدم و ماشین و روشن کردم.از پارکینگ بیرون اومدم.داشتم رانندگی میکردم و دنبال ا٫ت میگشتم که دختری توی پارک با موهای بلند و چتری که یه هودیم پوشیده بود داشت راه میرفت -یعنی خودشه؟ ...ماشین و کنار جاده پارک کردم و رفتم نزدیکش.روش اونور بود
-ا٫ت؟....روشو به طرفم کرد و تا منو دید دوید.دنبالش رفتم. -ا٫ت وایسا -دارم بهت میگم وایسا(داد و عصبی) به طرف خیابون نرو......مچ دستشو گرفتم و تو بغل خودم انداختمش.چند دقیقه چشم تو چشم شدیم +ولم کن.میگم ولم کن(بغض و داد) -اگه الان ماشین بهت میزد چی؟(داد) +ولم کن،من دیگه نمیخام تو خونت زندگی کنم.اصلا نمیخام بؤکس یاد بگیرم(بغض و کمی داد) -تو منو دوست داری اره؟ +من هیچ کس و دوست ندارم(داد) از زبون ا٫ت=لبامو بوسید!مثل اون دفعه نبود.این دفعه با ولع میبوسید.طعم لباش بهم ارامش ارسال میکرد.میخواستم چشمامو ببندم و همراهیش کنم که یاد اون دختره افتادم.به طرف عقب کشیدمش.+وقتی دوست دختر داری اینکارا رو نکن -دوست دختر؟ +اره همونی که تو ماشینت بود -تو اون موقع اونجا بودی؟ اون اصلا دوست دخترم نیست.اون دختره یکی از دوست های پدرمه که فقط من رسوندمش.همین(خنده) +پس رقیب مسابقم چی میگفت -هر چی گفت چرت گفت(جونگ کوک دستاشو انداخت دور گردن ا٫ت)
+من دیگه نمیخوام تو خونت بمونم(جونگ کوک کمر ا٫ت و گرفت و به خودش چسبوند) - یادته گفته بودم از یه دختری خوشم میاد؟ +(نگاه) -اون دختر کسی نیست جز تو!...سرشو خم کرد و بوسید.چشمامو بستم و دستم و انداختم دور گردنشو و همراهیش کردم.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بابا شرایط پارت دو رو انجام بدید ادامه رو بخونیم دیگههههههههههههههههههه
_ هانا