6 اسلاید صحیح/غلط توسط: آرها انتشار: 2 سال پیش 62 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر جان عمت منتشر کن
عنوان اینه نشد بنویسم تو بخش عنوان:(در بین خواهران بیت لند چه میگذرد؟)
این فقط شوخی و محض خنده ست لطفا جدی نگیرین اینو نوشتم که فقط یکم بخندیم
|~کلر و مورگانا~| کلر درحال خوندن یک فن فیک باحال درباره کاراکتر کلر توی افسانه های آرکادیا بود. مورگانا:«من دارم معجون درست میکنم!» کلر یاد گرفته بود نسبت به همه حرف و سخن های اطراف وقتی داره فیک میخونه بی توجه باشه پس سکوت کرد. مورگانا:«قابلمه آتیش گرفت!» کلر با خودش عهد کرد تا تموم نشدن این فیک از جاش تکون نخوره. مورگانا:«پرده ها آتیش گرفتن!» کلر:«آها چه جالب •-•» مورگانا:«ککککککمممممکککک خونه آتیش گرفتتتتت!» کلر:«....» مورگانا:«کلرررررررررررر خودم آتیش گرفتممممم!» کلر:«صبر کن دیگه هنوز این تموم نشده!» مورگانا:«یخچال آتیش گرفت!» کلر یه دفعه پرید توی آشپزخونه و از ناکجاآباد موعود...(نویسنده:شرمنده جوگیر شدم•-•)... ناکجاآباد یه سطل آب آورد و با یه چرخش همه آتیشا رو خاموش کرد. بعد با نگرانی خاص یک مادر در یخچالو باز کرد و گفت:«همه خوبین؟...ژله؟...کیک؟... شکلات؟... قورمهسبزی؟... خدارو شکر » مورگانا درحالی که خاکستر شده بود:«ممنون که پرسیدی منم خوبم-_-»
|~میبل و کارول~| کارول:«میبلییییی.» میبل:«نه» کارول:«آجوی مورد علاقه مننننن» میبل:«اصلا» کارول:«برات کیک و ساندیس(ساندیس غیر خوردنی) میخرم.» میبل:«هوففففف باشه.» کارول:«تو بهترینی^-^» میبل رفت پیش یه یارویی که یه بسته آبنبات چوبی جوش گذاشته بود و جلوش نوشته بود:«آبنبات رایگان» میبل:«ببخشید آقا یکی از این آبنباتا بهم میدین؟» اون یارو:«بفرمایید *دادن آبنبات چوبی به میبل* نوش جان» میبل:«*گرفتن آبنبات چوبی* ممنون ولی این برای من نیست.برای خواهر بزرگترم کاروله گفت اگه خودش بیاد بگیره همکلاساش که اینجا نشستن بهش میخندن اوناهاش اونجاست *اشاره کردن به کارول* همون مومشکیه...*بلندتر حرف زدن* کارول آدرینا کالاهان!»
|~آرها و آرنی~| آرنی داشت با گوشیش کانتر بازی میکرد. آرها:«آرنییییییی کککمممممککککککک» آرنی بدون اینکه سرشو از توی گوشی دربیاره گفت:«بله؟» آرها:«یه نفر برام نوشته ازم خوشش میاد حالا چی بگم؟بگم خوش بحالت خوبه؟» آرنی بیخیال بازی شد و گفت:«کجا نوشته؟» آرها:«تو تستچی زیر یکی از تستام نوشته.» آرنی:«دقیقا چی نوشته؟» آرها:«نوشته ازت خوشم میاد خیلی باحالی. معلومه داره مسخرم میکنه،براش بنویسم برو خودتو مسخره کن؟نه بزار برم پی ویش بهش بگم برو خودتو مسخره کن مسخره بی نمک بعد بلاکش کنم اینجوری بهتره نه؟» آرنی:«خوب براش بنویس تو هم دوسش داری.» آرها:«من که نمیشناسمش چرا بهش بگم دوسش دارم؟ همین دیروز عضو شده اصلا چرا باید بشناسمش؟» آرنی:«خوب براش بنویس ممنون.» آرها:«چرا؟خوب چی گفته که بگم ممنون؟روش هک کردن بانک مرکزی رو که ننوشته•-•» آرنی:«پس بنویس میخوای باهاش دوست بشی یا یه همچین چیزی » آرها:«خوب من که نمیخوام باهاش دوست بشم پس چرا باید بهش بگم؟اصلا من این بشرو نمیشناسم معلومه مورگانا یه اک دیگه زده داره مسخرم میکنه» آرنی:«بابا ولش کن اصلا جوابشو نده بیخیالش شو دیوونم کردی» آرها:«ایده خوبیه...جوابشو نمیدم...اصلا بزار کامنتشو پاک کنم...نه بزار برم تو پی ویش بنویسم سلام بعد که جواب داد بلاکش کنم...آره این بهتره.» آرنی:«0_0»
|~سوگند و سانست~|(این دوتا خواهر نیستن ولی دوست که هستن😐) سانست:«من از دیشب تا الان کلی فکر کردم و یه راهی پیدا کردم که حالت خوب باشه همیشه کلا پنج قدمه که اگه انجامش بدی هرروز تغییر را احساس خواهی کرد.» سوگند درحال خوردن ساندیس خوردنی بود.(از الان هرچیزی که داخل پرانتز نوشته میشه چگونگی عمل کردن سوگند به دستورالعمل ساندیس غیر خوردنیه) سانست:«قدم اول:وقتی از خواب بیدار میشی بی اعصاب نباش شده الکی بخند و خوش باش(سوگند با تکرار رومخ صدای "پلاستیک کهنه آهن کهنه دمپایی پاره خریداریم" ساعت هفت صبح از خواب بیدار شد ولی بجای اینکه مثل هرروز راننده رو مورد عنایت قرار بده بالبخند پرانرژی از جا بلند شد و گفت:«من ابردپرسم!») قدم دوم:نظراتتو صادقانه بگو نیاز نیست برای نظر بقیه دروغ بگی(یکی از بچههای فامیل که همسن سوگنده:«یه لباس جدید خریدم مدل موهامو هم عوض کردم بهم میاد؟» سوگند گندم زاده:«بزار راستشو بگم لباست انگار گونی سیب زمینیه و داره تو تنت زار میزنه مدل موهاتم شبیه کرکسه دماغتم خیلی درازه دختره لوس! آخی این خیلی وقت بود تو دلم مونده بود!») قدم سوم:غذایی که دوست داریو بخور نزار بقیه برات تصمیم بگیرن(سوگند:«وقت صبحونه ست» یه بشقاب برمیداره پرش میکنه کچاپ و با نون میخوره!) قدم چهارم:لباسی که دوست داریو بپوش به نظر بقیه اهمیت نده (سوگند لباس مورد علاقشو پوشید،یه پیرهن مشکی که روش عکس یه یاروییه که خودشو د.ا.ر زده و زیرش نوشته شده "من از درون م.ر.د.م") قدم پنجم:کارایی رو بکن که حالتو خوب میکنه(ساندیس غیر خوردنی وارد اتاق میشه که گندمک یه جوری با ماهیتابه زد تو صورتش که سوت شد بیرون.سوگند با چشمایی که انقد درشت شده بود از کلش زده بود بیرون:«وای! الان واقعا حس خوبی دارم! میخوام برم تو کوچه همه مردمو با ماهیتابه بزنم!🥺»)خوب فهمیدی؟» مغز سوگند:«نه اصلا» خود سوگند:«آره حتما اوکیه😁»
چطور بود؟ بازم از این جور چیزا بزارم؟
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
اوکی ، ولی یکی باید به من بگه بیت لند چی چیه ؟
اسم اکیپمونه
سیلام اوجولی خالهههههه / مامان بزرگ 😂
من برگشتمممممم •------•
خوش برگشتی 😐
/دیدن تست بعد 3 هفته/
آورین آورین 😂👏🏻
عالی😂
و یه چیزی،اوسی آرنی رو نیازمندم مسشه برسونی بهم=/
باش بزار ببینم میتونم پیداش کنم
دلم چقد برا بیت لند قدیمی تنگه :-:
ویپر و گیمر بودن
نصف دیه بچه ها که الان فعالیتشون کم شده(مث خودم)فعال تر بودن
و خلاصه خیلی باحال تر بود :-: هیق :-:
کلا خیلی وقته ازش خبری ندارم
اگه ایده داشتم من تست میساختم ولی هیچ ایده ای ندارم
اره الینام چند ماه پیشا تو اپا بهم گف دیه باهاش دوست نیست ولی نگفت چرا
چرا حالا؟
منم دلیلش رو دقیق نمیدونم فقط میدونم ویپ بهش گفته از کاراش خسته شده و دیگه نمیخواد دوستش باشه
خب دروغ چرا اینو دیه راست گفته الینا گاهی اوقات خیلی رو مخ ادم میره ولی چرا بقیرو ب.لاک کرده و رفته کلا؟
اینو نم
الینا با اینکه رو مخه ولی باور کن خیلی دوست خوبیه
نمیدونم والا حقیقتش با اینکه الان خیلی ازش ب.دم نمیاد ولی هنو یادم نرفته تو گذشته چقد ب.دی کرده بهم واس هیمن میگم :/
راستش خودمم با تب تب موافقم البنا یه ذره شایدم بیشتر رو مخه...
ولی اون با وجود همین رومخ بودنش خیلی بهمون وابستست و واقعا نظر های ما براش مهمه....
سر دعوا های گذشته،ماجرای پاپت و بقیه چیزا ماهم خیلی دلش رو شکستیم با اینکه نشونش نمیداد ولی هنوز هم از اونا ناراحته و ...بیخیال
فقط انقدر بهش نگید رومخ و اینا
سر قضیه پاپت و اینا خب به نظر من الی حق نداره ناراحت باشه
چرا؟چون اصن دلیلی نداشت یهویی همینجوری مسخره اکانتشو کرد پاپت بعد گف من فقط ویپر و چندتا دیه از بچه ها(دیه یادم نی کیارو گف)رو میشناسم بقیتون غریبه اید
و خب کلیم به من ب.دی کرده از همه بیشتر به من ب.دی کرده واس همین من ازش خیلی خوشم نمیاد ولی با ویپر مشکلی نداشت نمیدونم چشون شد یهو :/
باور کنید اگه اینا رو ببینه ناراحت میشه😐
فقط خواستم بگم منم هستم و زندم
خوشحالم زنده ای
ولی به هرحال اون که چند ماهیه از تستچی غیب شده یه ماهم از اپا
خوشحالم زنده ای
ولی به هرحال اون که چند ماهیه از تستچی غیب شده یه ماهم از اپا
مشغول گفتگو با بچه های وات و کتی میو و آرت زدنه
من از بقیه بچه هیچ خبری ندارم چون از گروه رفتم و باهاشون دیه دوست نیستم😐👐🏻
سر قضیه پاپت و اینا خب به نظر من الی حق نداره ناراحت باشه
چرا؟چون اصن دلیلی نداشت یهویی همینجوری مسخره اکانتشو کرد پاپت بعد گف من فقط ویپر و چندتا دیه از بچه ها(دیه یادم نی کیارو گف)رو میشناسم بقیتون غریبه اید
و خب کلیم به من ب.دی کرده از همه بیشتر به من ب.دی کرده واس همین من ازش خیلی خوشم نمیاد ولی با ویپر مشکلی نداشت نمیدونم چشون شد یهو :/
اینم حرفیه
تو چرا؟
بگذریم
حوصلم چوخید :---:
یح منم
پارت ۲ چالش جراتو گذاشتم ولی اسلایداش زیاد بود طول میکشه بررسی شه
میترسم ثبت نشه اخه چالشیه که کاترین داد-
حیف ناظر نیستوم
پایه ای به یاد قدیما همه بچه هایی که تو تستچی هستن رو جمع کنیم بگیم بخندیم؟😂
کجا جمع شیم؟
اینجا یا می•نی•ت
داش خب چجوری به همه بگیم بیان؟ TwT
نظر سنجی کنیم یا بریم پیویشون یا حتی تست هاشون بهشون بگیم•-•
مینیت چیست؟
https://o❄rganization❄s.minnit.cha❄t/411323453452❄770/Main
❄هارو بر دار
با تبی موافقم قضیه پاپت سر خودش بود
تستاشو به چخ داد بعد همه رو به طور مثال فراموش کرد کلا در حق خیلیا بدی کرد میشه گفت واقعا رو مخه...
یه سوال فنی چجوری تو می.نیت پیام بدیم؟
خیلی راحت
خیلی کمک کرد ممنون😐😂😂😂
خواهش میکنم وظیفه بود😂😂😂
این کامنت فقط جهت اعلام کردن اینه که منم زندم*
تبی حق گو:)💔
هیعی بچه ها جان هر کسی که میشناسید بیاید کوویتو
فضاش اصلا آدمو با یکی دیگه دوست میکنه😐😂
اصلا اونجا کلا بلو بل بله یا تهش-واییی من ناراحتم-عه😐
راستش...
من دلم برای همتون تنگ شده
خسته از اینکه میگم همه چی خوب میشه
واتساپم پریده اکانتام خراب شده حتی به زور میتونم کامنت بدم من واقعا نیاز دارم باهاتون صحبت کنم...
سلام فسیل کننده مامانبزرگ
عیب نداره کاینات میخوان ما رو از رو ببرن نمیدونم از رو نمیریم مگه نه؟
عیب نداره کاینات میخوان ما رو از رو ببرن نمیدونم از رو نمیریم مگه نه؟
BRUH
ما 🐶جون تر از این حرفاییم🗿
ما گودرت مندیم
پوزه کائنات رو زمین میزنیم
هیعی بچه ها جان هر کسی که میشناسید بیاید کوویتو
فضاش اصلا آدمو با یکی دیگه دوست میکنه😐😂
برین از فوی...ترنم بپرسین این گوشی لامثب کهنه من تو کویتو ثبت نام نمیکنه نمیتونم:")
واقعا نیاز دارم باهاتون صحبت کنم...
هی...:")
سلام فسیل کننده مامانبزرگ
عیب نداره کاینات میخوان ما رو از رو ببرن نمیدونم از رو نمیریم مگه نه؟
از نظر من ما خیلی وقته از بین رفتیم ولی هنو باهم فرندیم؛-؛
کویتو خیلی خا.ک تو.سر.ی داره؛-؛
میدونم؛-؛
اما مجبوری نیست خوندنشون؛-؛
بیاد از اینکه کوویتو چی داره و خوندن و اینا فاصله بگیریم *خنده عصبی،
هوای شهر شمام سرده یا من دارم منجمد میشم؟
طرف ما از آسمون آتیش میباره😐
ما هم همچنین🌝
چ جالب،من از اول شهریور آستین بلند میپوشم
عالی بید
ولی میخوام یه اعترافی بکنم
اسلاید آخرو تنبلیم اومد بخونم TwT
نمیدونم چرا ولی اینجا با کلر همزاد پنداری کردم 😹
من اگه به نصیت های سان گوش کنم که به دست خودش م.ی.م.ی.ر.م•-• ....هق•-•
|~سوگند و سانست~|
طبق دانسته های علمی بنده....اوسیای اپاراتشون سیستر تشریف دارن😐🤝
این چه سمی بودددددد