چشمامو آروم باز کردم.به ساعت نگاه کردم،ساعت ۱۰ بود.+خیلی خسته بودم مثل اینکه....میخواستم از اتاق برم بیرون که صدای صحبت شنیدم.یاد دیشب افتادم که قراره دوستش با زنش از آمریکا بیان.+بهتره الان نرم....به سمت حموم رفتم که دوش بگیرم +لباس ندارم.رفتم تو کمد جونگ کوک یه لباس در آوردم +این خوبه به نظرم........از حموم بیرون اومدم که دیدم جونگ کوک رو صندلی لم داده. _لباس زیادی برات بزرگ نیست؟ +قبلیا رو نمیتونستم بپوشم،خاکی بود _چرا شلوار بر نداشتی؟لباس تا زانوعه،کوتاهه،برو یکی دیگه بپوش +به نظرم همین خوبه. از زبون ا/ت:میخواست بیاد طرفم که دوستش در اتاق و باز کرد. _لوکاس به تو یاد ندادن میای داخل در بزنی؟(جدی) &جونگ کوک این پرنسس رو معرفی نمیکنی؟خوشبختم لیدی +منم خو...... تا میخواستم حرفامو کامل بگم جونگ کوک دست لوکاس و گرفت از اتاق رفتن بیرون. رفتم جلو آینه،چتریامو مرتب کردم و میخواستم رژ بزنم که فهمیدم اینجا خونه من نیست که وسیله ارایش داشته باشه.چشمم خورد به کنار آینه +این برای کیه.؟ در باز شد و کوک اومد داخل. _ برای تو امروز صبح خریدمش..........اسلاید بعد
شرایط انجام شد، عالی بود. پارت بعدی لطفا
انجام بشه میزارم:)♡
عرررررر منتظرم
عالی بود🌸🤍🤍🤍🤍
💜💜
اگه زیاد بنویسی
حمایت میشع
:)
تا پارت بعد نخونیم آروم نمی گیگیریم
عالییییی
شرایط انجام بشه میزارم:)♡☆
میسی
عالیییییی خیلی عم خوب مینویسیییییییی🥺💕
فقط خواهشا پارت بعدی🙂💕
نوشتم:)شرایط انجام بشه میزارم💜💜
عالی ولی خیلی کم مینویسی😑
💜💜:)
پارت بعدد
فالویی بفالوم
شرایط انجام شه می نویسم میزارم:)♡
عالیییییی بد پیش نمیره کم مینویسی😍😅
مگه کم نوشتم بازم؟😔💔😂
آری🤣❤