«مرینت»
با قدم های کوتاه، هر لحظه داشت بهم نزدیک و نزدیک تر میشد.
از شدن ترسی که داشتم حتی توان برداشتن یه قدم و نداشتم
برای فرار از اون نگاه خیره اش، عقب گرد کردم و همین که خواستم دستگیر در و بچرخونم و وارد بشم.
حضورش و پشت سرم احساس کردم.
زیر گوشم لب زد: تا حالا شک نکردی که چرا تا الان نکشتمت!
گویا با صداش میخکوب شدم و حرکت دیگه ای نکردم.
بدون اینکه منتظر جوابی از جانب من باشه ادامه داد: چون دوستت داشتم!
تنم ارزید نمیدونستم تهدیدای چند روز پیش و باور کنم یا حرف الانشو...
با کشیده شدن ناگهانی دستم از فکر و خیال بیرون اومدم
با چشمای درشت شده به اخمای درهمش نگاه کردم.
آدرین: به حرفام گوش میدی یا نه؟
تند سرم و تکون دادم که باعث شد لبخند کجی روی لبش بشینه!
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
عالی بود پارت بعد
مرسی قشنگم تو بررسیه💕✨
باز دوباره گیر کردیم روی یک پارت بببببببععععععددددددییییییییییی
به خدا گیر کردم نصفش و امروز نوشتم فردا دیگه تموم میکنم.. خودمم بدم میاد هی دیر میزارم☹️
پارت بعد کی میاد ؟؟
پارت بعدددددددد
عالییی بود! منتظر پارت بعدی هستم😊
مثل همیشه عالی بود
لطف داری ☺️✨💕
کم بود 😐
عالییییییییییییییییی
اره میدونم پارت بعد و بیشتر می نویسم😂 مرسیی✨💕
مرسی😍
عالیییییییییی بود پارت بعد لطفاااا
مرسی قشنگم✨💕
💕💖
عاای آجی بعدی زود
ممنون اجولی💕✨چشم😁
عالی بود آجیی 🤝🏻💛
مرسیی اجی💕✨😁