اینقدر گفتین کم مینویسی،دیگه این ته زیاد نوشتن من بود😂ناظر منتشر کن چیز بدی نداره:)
زنگ مسابقه به صدا در اومد.هردومون داشتیم خودمونو برای مسابقه آماده میکردیم و هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد. از زبون ا/ت:رفتیم توی زمین. بعد از پنج دقیقه هنوز منو نزده بود +چی کار میکنی؟چرا نمیزنی(داد و عصبی) _..... &هی پسر چی کار میکنی بزن دیگه(داد)
زنگ و زدن رئیس اونجا:نچ این پسره به درد نمیخوره،یکی دیگه بیارین جاش. از زبون ا/ت=جونگ کوک و بردن و یه پسر دیگه اومد جاش.پسره موهای بلند و کل بدنش تتو بود،یکم بدنم لرزید اخه اون مرد بود.جونگ کوک داشت ما رو از اونجا نگاه میکرد.زنگ شروع رو زدن.تا میخواستم بزنمش یه جوری به شکمم زد که انگار داشتن با تبر میبریدن. ٪هی جوجه تو میخوای ببری؟ تو؟تو خودتو با من مقایسه کردی اصلا؟ تو بدنت ضعیفه ولی من قوی ام. در قفس باز شد جونگ کوک با عصبانیت تمام وارد شد.....اسلاید بعد
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
81 لایک
لایکا پارت قبلیا زیاده زود بزار😂
من فرفره نیستم😂 ولی زودتر میزارم:)
😂😂😂
عالی ولی خودتممیدونیکممی زاری
اومم پارت بعدی و از این بیشتر میزارم🤝💓
مرسی
عالیییی
تنکص بیبی:)💜
پارت بعدیییییییییی😐
۵ تا اس گذاشته بودی گفتم الان ادامه داره اخ جون یه دفعه دیدم گفتی شرایط و اینا😐
دفعه بعدی زیاد نباشه با شمشیر دچیتا طرفی
جررر پارت بعدی و به زیاد ترین ممکن مینویسم😂💔
من نمیفهمم این کجاش زیاد بود
_اکلری
عررر زیاد نبود؟😂💔
دقیقا😂
جر
_اکاری
عالیییییی پارت بعد؟ 🥺💜
مرسی:)💓