لطفا منتشر شه💛🫰
2022_: قطار به ایستگاه رسید. از بس تو اون کوپه تنگ و کوچک نشسته بودم همه جام درد میکرد. خیر سرم مثلا کوپه ی درجه ۱ رزرو کرده بودم. اگه کوپه درجه ۱ اینه پس درجه ۳ چیه؟. با صدای بوق راننده قطار که میگفت باید پیاده بشیم بلند شدم. ساکم رو از زیر صندلی برداشتم و در کوپه رو باز کردم. از پنجره ی توی قطار معلوم بود که توی ایستگاه چقدر شلوغه. خیلی از خانواده ها برای استقبال اومده بودن. اروم پیاده شدم و کلاه روی سرمو برداشتم و نفس عمیقی کشیدم...بالاخره رسیدم! به پاریس! شهری که توی دنیا به شهر ع.اشق ها مشهوره.! شهری با گلبرگ های گل رز در اسمانش، که هرکدام دنبال مع.شوق خود میگردن.! ع.شقایی که معمولا اول از نفرت شروع میشد و بعد تبدیل میشدن به یه ع.شق خاطره انگیز. اما معدود افرادی میدونستن شهری که توی جهان به شهر عا.شق ها معروفه روزی دو عا.شق رو از هم جدا کرده..... معمولا ادم بلند پروازی نیستم و این حرفا رو نمیزنم ولی.. خب چه میشه کرد عش.ق آدمو تغییر میده:) .. : خانم محترم اگه فکر کردن و فلسفه بافتن تون تموم شده میشه اینورو نگاه کنید.؟ مرینت: با شنیدن این صدا چشمامو باز کردم و به پشت سرم نگاه کردم، اون.. اون... الیا بود! الیا: مرینت! مرینت: الیا!.. به سمت هم دوییدیم و محکم همو بغل کردیم، ادامه داد: خیلی دلم برات تنگ شده بود.. _منم همینطور:) به خاطر اشک های زیادی که الیا ریخته بود سر شونه ی لباسم خیس شده بود. اروم از هم جدا شدیم.. ادامه داد: خیلی فرق کردی.! مرینت: توی این ۷ سال همه ی ما تغییر کردیم.! هیچکدوم ما دیگه ادم سابق نیستیم. همینطور که تو چشم های پر از اشک هم خیره شده بودیم، یکدفعه الیا با صدایی که سعی میکرد لرزششو قایم کنه با بغض گفت.. : برات متاسفم! مرینت: وا چرا اخه؟.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
50 لایک
خیلی داستانت قشنگه❤
:)❤
عالیییییی بود
میتونیم آجی بشیم ؟
عزیزم رمانت رو دوست دارم عالیه میشه اجی شیم تو یه نویسنده فوق العاده ای
منم 13 سالمه و اسمم انیسا
اسمت خیلی قشنگه:)
ممون
اجووووووو سلام چطوري ؟ اين رمان جديد عاليهههههههه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلاممم مرسی تو چطوری؟ چرا خبری ازت نبود😕 ممنونمم💕
هيچي يكم اين روزا حوصله ندارم عاجولي جونم ❤️ تو چطوري اجووو ؟
چرا خبرم نکردی واسه رمان جدید؟🥺🫀
شرمنده😁😂
ولی ازت ناراحتم عاجی💔😐🤝🏻
وا چرا🫤
عالیییییییی🫀🤝🏻
مرسیییی:)
جیغغغغعععقسیدنمحخبیبتجچ رمان جدید ثمین اومدهههههعیزدکمج🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳
😐😂😂
الان من هنگ کردم😐😹
آدرین مرده؟😐
داداشش مرده؟😐
ببین داداش مری تو سوئیس وقتی اون خیلی بچه بود تو تصادف میمیره. الان داستان داره اتفاق های اینده رو نشون میده و فلش بک میخوره ب 7 سال پیش وقتی مرینت بعد چند سال برمیگرده و ادرین رو میبینه و اینا....
اهان اوکی
عالی
پارت بعد
مرسی
خیلی وقته برسیه