شرایط همون سی تا لایک*-* چه چیز بدی داره که ناظر رد میکنه اخه؟؟!!
ا/ت" داشتم با دانگهو توی حیاط بحث میکردم که جونگ کوک از پشت سرم گوشی رو از دستم گرفت.... ا/ت: مشکلت واقعا با من چیه؟!.. جونگ کوک: نمیخوام با اون پسره حرف بزنی!....( ا/ت با اخم بهش نگاه کرد....جونگ کوک سرشو پایین انداخت) جونگ کوک" هر دفعه سعی میکردم بهش بگم.... اما....اههه ( جونگ کوک تندی برگشت و رفت توی خونه) ا/ت" سعی کردم خودمو اروم نشون بدم و پرخاشگری نکنم... رفتم توی آشپزخونه و خواستم یه لیوان اب بخورم... که خدمت کار اومد آشپزخونه و کلی میوه رو گذاشت روی میز.... خدمت کار: ببینم کار نداری؟.... ا/ت: هان؟... خدمت کار: اه اگه بی کاری لطفا بیا کمکم کن این چند تا میوه رو تمیز کنیم.... ا/ت" احساس میکردم منو به بردگی گرفتن.... سرمو با عصبانیت بالا و پایین کردم و لیوان اب رو محکم کوبوندم روی میز.....( ا/ت چشم غره ای به خدمت کار رفت) ا/ت: میتونی از یه کُلفَت دیگ کمک بگیری!.....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
67 لایک
همون طور ک معلوم شده بود یونجون هم میخواست منفی های خودشو آموزش بده تا بالاخره بتونه به هر نحوی شده اون پسر رو بدست بیاره
هلو🍪🥛
عاقا این پارت ۹ داستان منه 😂💛
برو سر بزن ضرر نمیکنی بیب🌝💕
ادمین پین کن خداوکیلی دیگه:|🤍
خیلی عادی اصن ..
ولی سر بایسم تا ابد گریه میکنم//:
"جیمین"
ج چ
ناراحتی از اینکه یه دختر دیگه با اوناس و خوشحالی برای سر سامون گرفتنشون
بیش از حد خوشحال میشم
نشسته ام به سایت تساوی نگاه میکنم😌😂
دریچه اه میکشم😌😂
که چرا این کاربر پارت بعدی رو نمیزاره وقتی همه شرایط انجام شده؟ 😂😂
پارت بعد چیشد
پارت بعد پلیز
آها راستی عالی بود داستانت
لایک ها هم بیشتر از ۳۰ تا شد باید پارت بعد رو بزارییی 😁
ج.چ: از یه طرفی ناراحت میشم که خیلی به ما اهمیت نمیدن و خوشحال هم میشم چون با اون نفری که دوستش دارن زندگی میکنن
ما رو تو کف نزار پارت بعدی بمولا یه فیک درست حسابی بالاخره تو تستچی پیدا کردیم😐💔😹
چشم😂🙏