همش غیرواقعی و فیکه
اول بالا روبخون میدونم فیک هام زیاد جالب نیست ولی من اینارو میزارم تاسرگرم بشید تا وقت کافی برای فیک های اصلیم داشته باشم گایز:)
ساعت یک بود از خواب بیدار شدم یکم چشمام رو ماساژ دادم تا بتونم درو و برم و رو ببینم دنبال جیمین میگشتم دستمو کنار تخت کشیدم تا جیمین رو پیدا کنم ولی چیزی حس نکردم ترسیدم چراغ رو روشن کردم (بچه هااین فیک مال قبلا بود که با اسم حضرت پشم ادامش میدادم) کسی رو کنارم ندیدم ساعت گوشیو چک کردم ساعت یک بامداد بود از اتاق خارج شدم و بااحتیاط قدم برمیداشتم چراغ رو روشن کردم تا یک موقع زمین نخورم جیمین رو صدا کردم ولی جوابی نشنیدم از یک طرف به خاطر اینکه در دسترس نبود تلفنش داشتم سکته رو میزدم یک ساعت گذشت دو ساعت گذشت سه ساعت گذشت ولی خبری ازش نبود که نبود به تمام بیمارستان ها تمام دوستاش به تمام اعضا به همه زنگ زدم ولی کسی از جیمین خبر نداشت
لباس هامو بپوشم تا خونه بیرون بزنم و دنبالش بگردم اومدم در رو باز کنم که دسته در از یه طرف دیگه کشیده شد وقتی دیدم جیمین اومد بغض کردم و دویدم توی بغلش ولی پسم زد دوباره رفتم بغلش ولی این بار هلم داد (باو فیـکه سرویسم نکنید) خودمو از زمین جمع کردم که جیمین به حرف اومد&ببین میخام چی بهت بگم خوب گوش کن من میخام ازت جدا بشم و رفت توی اتاقش فکر کردم به خاطر اینکه رو به راه نبود این حرفو زد رفتم توی اتاقم و خابیدم
بلند شدم تا قرص هامو بخورم کسی توی خونه نبود رفتم سمت آشپزخانه لیوانم رو پر آب کردم تا خاستم همشو بخورم در باز شد و با دیدن یه صحنه لیوان از دستم افتاد زمین (شرط پارت دوم نتیجه ناظرم عزیزم منتشر کن بعد بگو کی هستی تا همه تست هاتو لایک کنم فالوت کنم با چند اکانت و برات کامنت بزارم ۴۰ تا کامنت برات میزارم)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدی؟
پارت بعدی رو چرا نمیزاری؟
های ارمیز 💅🏻امیدوارم ک حال دلت خوب باشه😌میخوام بهت یه داستان تعریف کنم 📝با ژانر ماfیایی کاپل دختر پسری🪐 خلاصه ای از داستان:جیمین و دایون با هم ازدوaج میکنن و این ازدvاج یک eزدواج برای صلح بین دو باند ماfیای بزرگ هست ☘️و حالا چ اتفاقی میوفته اگ این ازdواج اجباری باشه؟اگر فکر میکنی ک عین بقیه ی داستان ها جیمین عaشق دایون میشه سخت دراشتباهی چون این یک داستان متفاوته دارای دو فصل یا شایدم بیشتر:)خوشحال میشم بخونید و حمایت کنی💜
ادامش لطفااااااا🤒🤒
فیک خیــا. نتی از جونکوک نوشتم ناظری؟
اگه هسی منتشر پلیز
میکنم ولی فقط اینو پارت بعدی شو بزار خیلی دلم میخواد بدونم ادامش چی میشه💙❤
های ارمیز 💅🏻امیدوارم ک حال دلت خوب باشه😌میخوام بهت یه داستان تعریف کنم 📝با ژانر ماfیایی کاپل دختر پسری🪐 خلاصه ای از داستان:جیمین و دایون با هم ازدوaج میکنن و این ازدvاج یک eزدواج برای صلح بین دو باند ماfیای بزرگ هست ☘️و حالا چ اتفاقی میوفته اگ این ازdواج اجباری باشه؟اگر فکر میکنی ک عین بقیه ی داستان ها جیمین عaشق دایون میشه سخت دراشتباهی چون این یک داستان متفاوته دارای دو فصل یا شایدم بیشتر:)خوشحال میشم بخونید و حمایت کنی💜
30
29
28
27
26
25
24