
بانی کیوت ⛱🏖p5
کریستال با گریه الکی گفت: اون گفت برای اینکه تورو نداره و با منی اینطوریم کرد من: جونگ کوک من این کارو نکردم داره دروغ میگه جونگ کوک رفت رو کریستال رو بلند کرد و گفت بره بیرون الان منو اون تنها بودیم جونگ کوک: پس اینطوریه حتما اومدنت به بیمارستانم دروغ بوده نه؟ من: جونگ کوک قسم میخورم من نبودم جونگ کوک: دروغ میگی از اولم حتما قصدت همین بوده کریستال بیچاره که اومده بود تورو ببینه من برای اینکه جونگ کوک ادامه نده و همجا رو روی سرمون خراب نکنه گفتم: اره من هولش دادم خوبه؟ الان خوشحالی تنهام بزار و برو دیدم جونگ کوک چشم غره ای رفت و درو بست....
بغضم شکست واقعا نیاز داشتم چند وقت اینجا نباشم پس زنگ زدم مامانم : الو مامان -سلام دخترم مامان میشه ۵۰۰هزار وون بریزی حسابم؟ برای درسام میخوام -باشه عزیزم و دیدم ریخت حسابم تشکر کردم و زنگ زدم به خالم من : سلام خاله میتونم چند روز بیام بوسان پیشت؟+اره عزیزم معلومه که میتونی تشکر کردم و دیدم لیا اومد : معلوم هست چت شده چرا بهم نگفتی تا بیمارستان زنگ بزنه ؟ حالت خوبه من: خوبم میشه بریم خونه میخوام چند روز برم بوسان پیش خاله لیا: باشه رفتیم و منو مرخص کردیم و از بیمارستان بیرون رفتیم......
وسایلم رو جمع کردم و فردا بعد کلاس میرفتم بوسان پرش زمانی : رفتم سرکلاس نشستم دیدم کریستال با لبخند اومد چطور میتونست انقدر بیخیال باشه بعدش جونگکوک اومد و نشست منم توجهی بهش نداشتم معلم اومد و من گفتم: ببخشید من برای یک مدتی میخوام برم بوسان این اجازه رو دارم؟ معلم : شما که شاگرد اولی نیازی نداری بمونی اینجا میتونی بری من: ممنون نگاه های سوالی جونگ کوک رو روی خودم حس میکردم ولی اهمیت ندادم بعد کلاس داشتم میرفتم که جونگ کوک گرفتم خواستم برم کوبیدم به دیوار دستامو بالای سرم گذاشت وگفت: پس میخوای فرار کنی نه واقعا که (باصدای بم) من: اره به تو مربوطه ؟ هلش دادم و رفتم
از زبان جونگ کوک رفتم دوربین های بیمارستانو چک کنم دیدم کریستال خودشو انداخت و ا/ت دستی بهش نزد پس چرا تایید کرد ؟ عذاب وجدان گرفتم باید ازش عذر خواهی کنم تلفنم زنگ خورد : خالم بود گفت: -سلام جونگ کوک +سلام خاله جون دیدم خاله داره سرفه میکنه من: خاله خوبید مریض شدی -نه...خ..خوبم نمیدونم چم شده خواستم احوالت رو بپرسم من: خوبم خاله میتونم بیام پیشت؟ -اره رفتم اماده شدم بلیط گرفتم داشتم سوار هواپیما میشدم ا/ت رو دیدم داشت گریه میکرد صندلی من جلوی ا/ت بود از اون کسی که جفتش بود خواهش کردم بره جلو بشینه رفتم پیشش نشستم و گفتم....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هقققققق
بانی کیوت ۶ رو با ۱۰۰ تا کامنت و ۱۵ لایک گزارش کردن😭😭😭😢
سیو ندارمش نمیتونم دوباره اپ کنم😓😢
اخه مشکلتون چیه؟
اشک*
ممکنه طول بکشه تا اپ کنم 😭😭
حالا باید پارت بعد رو بزاری هم لایک هات بیشتر از ۱۰ شد هم کامنت هات بیشتر از ۳۰ شدد 😁😁
خیلی وقته گذاشتم توی بررسیه
بالاخره اپ شددددد
واااااییییی 🥺🥺🥺
هقققق پارتو گزارش کردن و پاک شد سیو ندارمش پس حالا حالاها طول میکشه اشک*😭😭😭😭
وای نه باورم نمیشه کدوم خری گزارش کرده 😢
نمیدونم
هییییییی جای حساس کات میکنی😮😫😤
گذاشتمش ولی فک کنم اینجا حساس تره😂😂
عالی عزیزم 💖
مرسی
شرایط انجام شد پارت بعدییییی
توی بررسیه کیوتم
باشه🙃♥️
اپ شد
شرایط انجام شود بزاررر
باشه کیوتم
اپ کردم
یه لایککککک دیگهههه
دونفر برن لایک کنن😐🔫
😂😂
⠀ 。゚゚・。・゚゚。
゚。 。゚
゚・。・゚
︵ ︵
( ╲ / /
╲ ╲/ /
╲ ╲ /
╭ ͡ ╲ ╲
╭ ͡ ╲ ╲ ノ
╭ ͡ ╲ ╲ ╱
╲ ╲ ╱
╲ ╱
♥️♥️♥️