ناظر منتشررررر کنننننننننننننن🥲❤️🩹 بار سومه که میزارممممممم
آدرین:دستهامو زیر سرم گذاشته بودم و تو اون تاریکی اتاق که تنها با نور ماه کمی روشن میشد به سقف خیره بودم.
با یادآوری بو....... ل.ب.م رو با زبونم تر کردم.
چه حس قشنگی بود!هنوز انگار داغی ل.ب.شو حس میکردم.نفسمو به بیرون فوت کردم.
با یادآوری حرص خوردنهاش به خاطر اینکه غذا رو نمی آوردن،آروم خندیدم.
این حس عجیب و غریب درون من چیه؟چرا انقدر واسه هم اشناییم؟یه لحظه سرم درد گرفت و یه چیزی مثل فیلم ولی تار از جلوی چشمام رد شد. (_مطمئن باش،این حلقه تا اخرین نفس و عشقی که به ادرین دارم میمونه تو دستام!) صدای یه دختر بود که اینو گفت.چقدر صدا اشناست.کدوم حلقه؟سرم رو تکون دادم تا از این فکرا بیام بیرون.
هوفففففف باید بخوابم فردا کلی کار دارم.
مرینت:ساعت سه شب بود و من هنوز بیدار بودم😐.چرا همش فکرم پیش ادرینه؟چرا انقدر قیافش اشناعه؟ که یه چیزی مثل فیلم اما تار از جلوی چشمام گذشت.(دختر:بدون اینکه برگردم گفتم:قبول میکنم! پسر:چیو؟..برگشتم و گفتم:همون حلقه که تو کت جیبته رو!)این دیگه چی بود!چه صداها اشنا بود!جمله هایی که میگفتن!هوفففف باید بشینم درست فکر کنم😕سرم رو تکون دادم و سعی کردم بخوابم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
42 لایک
عاجی بعدیییی
ر.د شد ولی دوباره گذاشتم
عالییییییییییی بود عاجو
عاجو گوشیم خرابه با گوشی مامانماومدم
مرسیییییییییییی
عالیییییییی
مرسییییی
پارت بعد بررسیه
ر.د شد ولی دوباره گذاشتم
عالی
مرسی
عالییییی 🌝💛
مرسییییییییییییی
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییییی
عالی بود آجی
مرسی🤍
عالییی بود نازنینم❤
ممنونننننننن❤
عالیییی بود💕
مرسیییییییی