5 اسلاید صحیح/غلط توسط: Bad🥀 girl انتشار: 2 سال پیش 473 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بانی کیوت🛍🎉p2
اگه حمایت بشه سریع میزارم ♥️🐝
جونگ کوک چشم غره ای بهم رفت یونا: اونی ی فرصت به برادرم بدههههه جونگ کوک: عه بسه دیگه یونا من لبخندی زدم و گفتم : خب یونا کوچولو من باید برم خداحافظ یونا: خدافظ اونی سوجون : خب برای این خانم کوچولو مهربون مجانیه ولی برای تو نه جونگ کوک : مشکلت با من چیه؟ سوجون : زش.تی جونگ کوک: من نخیر یهو داد زد من فوق العادممممممم سوجون: اه بسه برو دیگه از زبان یونا داشتم راه میرفتم سرم گیج رفت داشتم می افتادم یکی گرفتم جونگ کوک: چت شد دستش رو پس زدم و رفتم از زبان جونگ کوک: دستمو پس زد هه ولش کن اصن ولی چرا سرش گیج رفت؟
رفتم دانشگاه حالم بهتر شده بود نشستم روی نیمکت سرم رو روی میز گذاشتم که یک دفعه صدایی ارامشمو بهم زد جونگ کوک بود و کریستال جونگ کوک کریستال گفت : از این به بعد جونگ کوک دوست پس.ر منه کسی نزدیکش نشه تکرار میکنم منم هیچ اهمیت ندادم همهمه شده بود جونگ کوک نشست پیشم و زد به سرم من: چیه؟ جونگ کوک یک بسته قرص و اب داد بهم گفت: اینو بخور سرم بالا نیاری کریستال: اوپا من میرم می شینم امروز بریم بیرون؟ جونگ کوک : بعد کلاس حرف میزنم و کریستال به ی حالت خنده داری رفت من: نکنه میخوای بک.شیم جونگ کوک: یا میخوری یا نه دیدم حالم داره بدتر میشه پس خوردمش و سرمو روی میز گذاشتم..
معلم : خب امروز باید با هم میزی هاتون گروه شید و در مورد خرس ها تحقیق کنید این لپتاب ها رو ببرید نسختون رو از کتاب های کتاب خونه جمع کنید و توی لپتاب بزارید همه: چشم جونگ کوک: برو لپتابو بیار تو کوچک تری من: تو هم بزرگ تری برو بیارش جونگ کوک: من نمیارم معلم : جونگ کوک بسه برو بیارش نیشخندی زدم جونگ کوک چیزی زمزمه کرد و رفت اوردش رفتیم کتاب خونه من ده تا کتاب اوردم دیدم بعله جونگ کوک خوابیده از اولم میدونستم هیچ کاری نمیکنه برای همین دست به کار شدم ..
بعد از چند وقت تموم شد مطلبو نوشتم برگه ای اوردم روش نوشتم: تمام کارارو من کردم شما بخواب و برگه رو روی سرش چسبوندم و رفتم از زبان جونگ کوک: بیدار شدم گردنم خیلی درد میکرد کاغذی روی سرم بود رو برداشتم رفتم توی کلاس دیدم ا/ت اونجاست رفتم پیشش:هی ا/ت گفت: بله (خیلی سرد) -بیا خونه ی من بقیه تحقیقو بنویسیم ا/ت: نمیام جونگ کوک : بیا دیگه -چرا باید بیام اونجا ؟ من: نمیخوای یونا رو ببینی؟ از زبان ا/ت : اه میدونه دلم میخواد ببینمش پس گفتم: خیلی خوب باشه ولی من یکمی کار دارم بعد میام جونگ کوک: میخوای بری میلک شیک بخری؟ من: شاید جونگ کوک : منو کریستالم میایم من...
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
34 لایک
عالیییی
عالییییی
مرسی
عالی بود ادامشو زودددد بنویسسسس 🥺💔
باشه عزیزم
تنها چیزی ک به دست آورد چند تا فن فیکشن از دخترای نوجوونی بود ک عاشق پسرای ۲۰ سالن و دیگه هیچی دستگیرش نشد...
این ی تیکه از پارت ۱۰ فن فیکشن بنده حساب میشه>-<
خوشحال میشم اگه بهش سر بزنی و از ی فن فیکشن تخیلی...دور از کلیشه لذت ببری🧡🔥
دارم یدونه یدونه میزارم و بعد از اینکه شرطارو برآورده کردین ادامشو میزارم:′)
عالییی بود
مرسی
عالیییی
مرسی کیوتم