
اگه زیر 12 سالی این پارت رو نخون😅
مرینت: رومو کردم سمت آدرین. دیدم داره با یه نگاه ملیح نگام میکنه . چیه؟ آدرین: (همچنان در حال نگاه کردن) مرینت: آهای ؟( دستشو جلو صورتش تکون داد) آدرین: چرا انقدر خوشگلی؟ مرینت: 😳 بخدا یه تختت کمه . نگران شدم گفتم حتما چیزه جدیه اینجوری نگاه میکنی آدرین: ( بچه ها ادرین هنوز م.....ت هست) امشب قراره بگم یکی بیاد پیشم . مرینت: کدوم دختر الان نصفه شبی میاد پیش تو ؟ من ممنونش هم میشم تو رو از من جدا کنه آدرین : همون دختری که تا چند لحظه پیش داشتم با یه نگاه ملیح تماشاش میکردم مرینت: جاننن!!!!😱😱
مرینت: خدایا غلط کردم این چی میگه . آدرین: راننده ی زیبا نمیخوای حرکت کنی؟ مرینت: خدایا خودت منو از شر این خلاص کن........... (رسیدن خونه) مرینت: رسیدیم خونه زیر بغل ادرینو گرفتم بردمش تو . خدا خدا میکردم خدمتکار ها یا خانم ناتالی بیدار باشن من فرار کنم ولی متاسفانه ساعت دو نصفه شب بود کسی هم بیدار نبود. بردمش دم در اتاق ادرین: صبر کن .( خودش شروع کرد راه رفتن . رفت سمت اتاقش که داشت میوفتاد که مرینت میرسه و میگیرتش)
مرینت: خوبی؟ ادرین : خوبم فقط سرم گیج رفت. فکر کنم زیاده روی کردم .میای تو اتاقم؟ مرینت: چی!! ادرین: نترس کاری باهات ندارم . فقط میخوام کنارم باشی . همین! مرینت: شانسی که اوردم یکم از حالت....... در اومده بود ولی حرفشو قبول کردم و رفتم تو . آدرین: درو بستم . کتمو در آوردم دستمو بردم سمت دکمه های پیراهنم بازشون کردم که مرینت: داشت دکمه های پیراهن شو باز میکرد . منم اون وسط داشتم تجزیه تحلیل میکردم که چشمش به من افتاد . یه لبخند شیطانی گوشه لبش اومد
مرینت: یهو دیدم تعارف نکرد و پیراهنشو داشت در میاورد 😰 سریع پشتمو کردم بهش ادرین: میدونستی خیلی خجالتی هستی ؟ 😅 مرینت: تو هم میدونستی ما دوتا غریبه ایم!!! (مرینت هنوز پشتش به ادرینه) ادرین: لباسامو عوض کردم رفتم سمت مرینت . مرینت چرخید ولی من جلوش بودم . یکم عقب رفت . نمیتونستم از چشاش دل بکنم . یهو گفتم از کجا پیدات شد ! مرینت: چی؟ ادرین: زیر چونشو گرفتم سرشو آوردم بالا . گفتن از کجا پیدات شد که به یه روز نکشیده دلمو بردی . مرینت: هنوز ...... بود ولی کمتر از قبل . آدرین: همینجوری نگاش میکردم که چشام سیاهی رفت و افتادم ر#و مرینت . مرینت: افتاد ! منم گرفتمش گذاشتمش رو تخت و نشستم کنارش . ادرین حالت خوبه ؟! آدرین: اره چیزیم نیس نگران نباش . مرینت: خب چرا انقدر میخوای بیوفتی؟ ادرین: رومو کردم سمت مرینت و گفتم وقتی زیادی........ میخورم اینجوری میشم مرینت: خب چرا انقدر زیاده روی کردی؟😐 ادرین: عصبیم کرده بودی مرینت : من؟؟!! چرا من؟ ادرین: چونکه اونو به جای من ترجیح دادی . مرینت: خب من حق انتخاب دارم ادرین:.........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای خداااااا امان از این تستچی 😐😐😐😐😵😵😵 اکانتم پرید نام##رد پسم نمیداد 😅
یک ماه هی زنگ زنگ زنگ پیام
عه !
گلم چرا پارت بعد رو نمیزاری
احتمالا اکانتش پریده به نظرم اگه قرار باشه اینطوری پیش بره بهتره توی واتساپی جایی گروه بزنه و داستان هاشو اونجا بگذارد 🙂
نیکا کجایی 3 هفته چیزی نزاشتی
فک کنم اکس دوبار نپریده اگه پریده من می گم بهتره یه اک جدید بزنه😞
نیکا ۳ هفتس هیچی نزاشتی
حوصله ام داره سر میره پس چرا بعدی رو نمی زاری 😞
👍😞
راس میگی ولی فکر کنم اکانتش پریده باشع
چیزی شده اکانت پریده ۲هفته هست هیچی نزاشتی
نیکا اگه اتفاقی افتاده به ما بگو که چرا نمیای شاید اکانتش باز پریده
چرا نمیزاری پارت بعدووو
پس چرا پارت بعد رو نمیزاری