بچه ها نمد چشونه هی اکانت من میبندن😐 الان دوباره اکانتم با کلی زنگ و پیام برگشت . ولی من تو این مدت داستانو مینوشتم براتون .تو یه پوشه ذخیره کردم تا قسمت ۱۳ نوشتم . روزی دو سه تا پارت میدم
مرینت: وارد یه سالن خیلی بزرگ شدیم خیلی با کلاس بود . اهنگ خیلی ملایمی در حال پخش بود . یه ردیف پر از نوشیدنی ( مش#روب و آبمیوه و .....) بود . پر از ادم های معروف از کشور های مختلف بود که من تو عمرم تا حالا فقط عکشون رو دیده بودم . همینجوری داشتم نگاه میکردم ادرین هم منو میکشید به هر طرف که میخواست که چشمم افتاد به اگراست ( گابریل رو میگه) یهو بابام اومد جلو چشمم ادرین داشت منو میکشید که من سر جام میخکوب شدم . انگار داشتند با دست قلبمو مچاله میکردند . هر بار که من گابریل رو میدیدم یا اسمشو میشنیدم بیشتر از قبل دلم میخواست انتقام بگیرم ادرین: مرینت وایستاد . به یه چیزی خیره شده بود که من هر چی نگاه کردم بفهمم چی بود نفهمیدم .
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
عالی
عالییییی بود
جچ:تولدت کیه♥️
16 دی
بچه ها خبر بد پارت بعدی رد شده
بعدیییییی عالی بود
عالی مثل همیشه امروز لطفا دوپارت بزار لایک کردم
عالی 😍
چالش : تو کدوم شهر زندگی میکنی ؟ و تو کدوم شهر به دنیا اومدی ؟
جواب هر دوتاش مشهد
عالی
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عرررررررر هیجانیههههه
منو هم یادت میاد ؟
اره😃
اخ جون فکردم یادت نیست