تناسخ تو میراکلس 2

اروم چشمامو باز کردم. به اطراف نگاه کردم. رو یه تخت با بالشت قرمز و دوتا ملافه که یکی قرمز بود و یکی هم سفید دراز کشیده بودم. اروم بلند شدم و رو تخت نشستم. یهو سردرد گرفتم. دستامو گذاشتم رو پیشونیم و ماساژش دادم. ولی زیاد فایده نداشت. من= سرم خیلی درد میکنه. با شنیدن صدام که تغییر کرده بود شوکه شدم. من= صدام چرا عوض شده؟. یه صدا= چون تناسخ پیدا کردی(اتاق خواب. عکس بالا)

من= جیغغغغغغغ. یه صدا دیگه از بیرون اتاق= مارگارت چرا جیغ میزنی اول صبحی؟. یه صدای دیگه= بذار بخوابم بیشعور. از مرگ برگشته ولی دست از بیشعور بودنش برنمیداره. من تعجب کردم. با صدای اروم گفتم= اینجا چخبره؟. یه صدا= بهت میگم ولی دوباره جیغ جیغ نکن. با تعجب به اطراف نگاه کردم. ولی کسی رو ندیدم

یهو دوتا موجود که یکم شبیه گرگ بودن و اندازشون حدودا 20 سانتی متر بود جلوم ظاهر شدن. من شوکه شده بودم. من= شما کی هستین؟. یکی از اون موجودی که رنگش سیاه بود گفت= خنگ خدا. ما همون گرگ هایی هستیم که تو اون فضای بین زمین و زمان دیدیشون. (عکس بالا. کوامی یا همون راهنما که سفید بود هستش. فقط معجزه گر و قدرت و در نظر نگیرید.)

من= جان؟. موجود سفید= من جیرا هستم و اونم کیراست. ما همون دوتا گرگ هستیم. من تعجبم بیشتر شد= شما همون دوتا هستین؟ امکان نداره. کیرا= میبینی که امکان داره. حالا میخوای خفه شی یا نه؟ میخوایم توضیحات نصفه ای که دادیم و کاملش کنیم. (عکس بالا. راهنمای سیاه هست.)

من= چشم. جیرا= بهتره اول قدرت هامونو بهت بگیم. من= نه نه نه. اول بهم بگین که من دقیقا کجام و چرا صدام تغییر کرده. کیرا= باشه. تو به بدن یکی دیگه تناسخ پیدا کردی. این دختری که به بدنش تناسخ پیدا کردی. اخلاقش مثل خودته. فقط فرقش اینه که از مرگ برگشته (عکس بالا. عکس جواهر معجزه اسا هست. ولی بزودی جواهرش تغییر میکنه)

من با تعجب= از مرگ برگشته؟. جیرا= اره. واسه همین تو بدن این دختره تناسخ دادت. من= کی؟ برادرتون؟. کیرا= اره. جیرا= تو الان تو کشور نیویورک هستی. مامان و بابای الانت میخوان چند روز دیگه برن فرانسه. من= اها. یه خمیازه کشیدم و گفتم= خیلی خوابم میاد......کیرا= پس بتمرگ. بعدا قدرت هامونو میگیم. من= باشه باشه. چشمامو و بستم و کم کم خوابم برد.