
سلااااااااااااااااااام .اما و اخه نداره شما مجبورش کردید که کاری رو بکن که فوبیاش رو داره .چییی؟.ایشون به بلندای و ارتفاع فوبیا دارن .وایییی ما نمیدونستیم خب ادامه ..........خب میتونید برین پیشش اما هنوز بی هوش هست .ممنونم .فیلیکس رفت تا یه چیزی بخره تا وقتی ادرین به هوش اومد بهش بدیم بخوره وقتی برگشت ادرین هنوز خواب بود و داشت هی اسم مرینت رو میگفت و میگفت که نرو و یه همچین چیزای ع.ا.ش.ق.ا.ن.ه و رو مخ .دیدم داره میگه مرینت نرو نکنه اونو د.و.س.ت داره مگه میشه این موش و گربه ع.ا.ش.ق هم بشن .فیلیکس چیشده داداش به چی فکر میکنی .میگم بین ادرین و مری چیزی هست.چیزی که نیس غیر از لجبازی اما ادرین از بچگی ع.ا.ش.ق مرینت بود (قابل توجه خوانندگان محترم فیلیکس ع.ا.ش.ق مری هست اما به خاطر اینکه بهترین دوستش که از برادر بهش نزدیک هست از مرینت دست میکشه ) (اما هیچ مشکلی نیست چون ما هنوز ر.ق.ی.ب ع.ش.ق.ی دارییم 😈 واسه ادرین خان و اینکه بخاطر اینکه فیلیکس داستان رو خراب نکرد و بچهی خوبی بود و از ع.ش.ق.ش دست کشید فقط بخاطر ادری قراره که با تهیه کننده که خودم باشم 😂 یه مشورتی کنم و یه دختر خوب و گوگولی واسه فیلیکس پیدا کنم 🙂🤣 چقدر من خوبم قربون خودم (دیگه کمال همنشین در منم اثر کرد یکی از دوستام همش پشت سر هم همین میگه دیگه منم دارم میگم البته من از خود رازی نیستما فقط جهت خنده و فان بود )
خب وقتی ادرین به هوش میاد اینا بهش میگن و ادرین هم میگه میدونسته بخاطر همین داشته میگفته به کشتنم میدید و این چیزا بعد میرن سوار ماشین میشن و به سمت خونه میرن ( در خانه ) دینگ دینگ (مثلاً دارن زنگ میزنن) ایلین : ماری دارن زنگ میزنن برو ببین کیه .عجبا انگار نه انگار من الان مهمون شما هستم .برو دیگه خودتو لوس نکن .باشه بابا ...رفتم جلوی ایفون که دیدم رادین و ادرین و فیلیکس پوکر دارن هی زنگ میزنن در رو باز کردم و از توی اینفون بلند داد زدم چرا کشتی هاتون شکسته بدونه ما خوش گذشت؟ .رادین جواب داد میایم داخل میگیم برات .گفتم باوشه ...همه نشسته بودن و رادین مثل همیشه داشت ماجرا رو تعریف میکرد البته خب بازم مثل همیشه خیلی پیاز داغش رو زیاد میکرد و اخرم خودش رو قهرمان داستان جا زد 😂.
خب وقتی ادرین به هوش میاد اینا بهش میگن و ادرین هم میگه میدونسته بخاطر همین داشته میگفته به کشتنم میدید و این چیزا بعد میرن سوار ماشین میشن و به سمت خونه میرن ( در خانه ) دینگ دینگ (مثلاً دارن زنگ میزنن) ایلین : ماری دارن زنگ میزنن برو ببین کیه .عجبا انگار نه انگار من الان مهمون شما هستم .برو دیگه خودتو لوس نکن .باشه بابا ...رفتم جلوی ایفون که دیدم رادین و ادرین و فیلیکس پوکر دارن هی زنگ میزنن در رو باز کردم و از توی اینفون بلند داد زدم چرا کشتی هاتون شکسته بدونه ما خوش گذشت؟ .رادین جواب داد میایم داخل میگیم برات .گفتم باوشه ...همه نشسته بودن و رادین مثل همیشه داشت ماجرا رو تعریف میکرد البته خب بازم مثل همیشه خیلی پیاز داغش رو زیاد میکرد و اخرم خودش رو قهرمان داستان جا زد 😂.
.قیافه همه بعد از تعریف کردن ماجرا توسط رادین 😐(تموم شد خیلی تاثیر گذار بود ).همه پاشدن و رفتن دور خونه زندگیشون البته فیلیکس هم خونه ادری اینا موند و گفت چون مامان و بابا اون هم همراه مامان و بابا من رفته بودن سفر البته اول رفت فانیتا رو برداشت اورد که تنها نباشه وقتی همه پاشدن و رفتن ادرین گفت خب چه خبرا با حالت شیطون جوری که تلافی کار های قبلاًنش رو بدم گفتم خب من امروز با یه بشری دوست شدم 😏.جان بدون اجازه من تو حق نداری با کسی دوست بشی .وا مگه چیکاره ی تو هستم .( بگو ه.م.ه ک.س.م.ی بگو )دوستمی ....(😐سکوت میکنم ).اها باوشه😏. ادامه ←
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واقعا عالیه
مرسی عزیزم 💜
اجو پس بعدی چی شد؟؟؟!
عالی اجی
اجی چرا نمی زاری
اجی گذاشتم ولی هنوز منتشر نشده فردا دوباره میزارم
میسی اجی
عالییییییییی
پارت بعد رو گذاشتم ولی رد شد
هیچ چیز بدی هم نداشت 🗿
اجی دوباله بزال
باشه اجی اگه رد نکنن
اجی ترخدا بعدی رو بزار
باشه اجی میزارم
اجی جونم بعدی رو بزار
عالیییی
من شما رو دنبال کردم لطفآ شما من رو دنبال کن
فالویی 🙃