هاااااااای چطورید؟ میدونم خیلی پیش قول دادم ولی خب یک میزانی تنبلی نمودم و معلمام هی امتحان گرفتن ولی بازم بخاطر شما میزارم😄 موچ موچ ب لپتون😙😙
تالاپ! تولوپ!بومب!بامب! و این بالشت بود که هی میخورد توی سرم! _هعییییییییی!شماها چه خبرتونه؟ خبرمرگم دارم بعد ی هفته خر زدن واسه اون امتحان لعنتی شرکت یکم میخوابم! شپلق! پاشو اونه_چاااااننن! یه چشممو باز کردم هِعی.... چیشده ریوسا؟... پاشو!میخوام برم بیییروووونننننن! خب اون دوتا ک چلاغ نیستن که! خودتم دوتا پا داری به اضافه دوتا دست! خب حالا برو! _نمییییخوااااممممم تا اونه_چان نیاد نمیخوام! _خب نرو! خیلیم خوب حس عجیبی بهم دست داد!حس ی نگاه کرک و پر ریزون.یزمو بلند کردم و دیدم ریوسا با نگاه وحشتناک گرک و پر ریزونی بهم زل زده. از اون نگاها!
آب دهنمو قورت دادم یاخدا! نمیای اونه؟ (بچه ها ی توضیح بدم منظور از اونه_چان یا اونه خالی خواهر بزرگتره ک اونا ریوکا رو اونه صدا میکنن گفتم فک نکنین اسمش اونه س) نگاهش آخرین برگمو هم انداخت! _اصن مگه میشه نیام؟ من آبجی کوچیکه ناز و خوشگلمو همینجوری نصف شبی بفرستم کجا؟ یهو پریدم هوا بدو بدو رفتم سمت کمد. در حال رفتن: _ حالا کجا میخوای بری خوشگلم؟ دوباره همون ریوسای کیوت شد. هووووفففف! این بشر گاهی اوقات واقعا وحشتناک میشه !
_میخوام برم توی خیابون شینوهارا! _آها! اونجا؟ خب باش! تیشرت سفیدمو ک روش طرح خون داشتو برداشتمو شلوار چهار جیب مشکیمو هم پوشیدن کاتر هامو تو دوتا جیبم گذاشتم و چاقو چریکیو توی جیب سویشرت مشکیم. موهامو مث همیشه بود فقط شونشون کردم و گذاشتم راحت نصف صورتمو بگیره و بقیهشو بستم و بافتم دوست ندارم موهام توی دست و پام باشن هر چی نباشه من ملکه م وگرنه سه سال پیش پسرونه شون میکردم. وای ک حالم از این موقعیت بهم میخوره! الان دوباره میرم با ی احمق دیگه ب خودش میگه دوک یا کنت یا اشرافه مواجه میشم. اونوخ وقت باارزشم برای خواستگاریای قدرت طلبانه شون هدر میره من ی امپراطوریسم! و کسی ک منو شکست بده پادشاه من و پادشاه خون آشام ها میشه چه خسته کننده!😩
ولی حوصلم سر نمیره کیفش ب همینه وقتی جون کندنشونو واسه قدرت میبینم کیییف میکنم! چشم راستم هرازگاهی موقعی که انرژی داره روشن میشه و نور قرمز میده برای همین میپوشونمش این ی استتارم هست. چشم من درون بینه!میتونم درون شیاطین و هیولاهایی ک میان رو ببینم.
درو باز کردم و نگاهی ب ریوسا کردم خوبه ک خوشحاله! ولی من ک میدونم دوباره قراره خیابونو قمرعقرب کنه! ته ته تهشم من بدبخت باید همه چیو جمع کنم و این نیاز ب انرژی زیادی داره ک فک کنم امروز دپرس شم حس میکنم تحت نظرم ریوسا با کیوت بازی اوم دستمو گرفت بریم؟ لبخند زدم: بریم! دستشو محکم گرفتم بازومو گرفت و توی سکوت به ماه نگاه کرد. بهش نگاه میکردم ک یهو شروع کرد به وراجی درمورد اینکه امشب میخواد چجوری همه چیو قمر عقرب کنه! خدایا! من چ ورژن از امپراطوریسم ک نمیتونم این سه تارو بنشونم ی جا؟ خب البته منکه اولین امپراطوریسم!پس خودم تنها ورژنم لعنت بهت نائب السلطنه ! انتخابم کردی ک چی؟خودت در ری؟ ملکهء*******! یهو با پرتاب ی چیز عجیبی ریوسا رو هل دادم و خودم عقب پریدم لعنتی! موس پایر! اون هیکل چندشسو نتونم تشخیص بدم ریوکا نیستم!
برگشتم سمت ریوسا ک قیافه وحشت زده ش ب ی قیافه عصبی تبدیل شد ک شروع کرد ب فحش دادن: موس پایرِ******* گمشو بیرون بینم! اون عوضیم بالاخره بعد تغییر سکل اومد بیرون. +بانوی بزرگ... _خفه شو! چطور جرئت کردی اینکارو بکنی؟هدف گرفتم منو خونوادم!؟ از کارت پشیمون میشی! +بانوی من،من برای... پوزخندی زدم با پوزخند روی لبم گفتم _میدونم میدونم! شروع کن! و انگشت دستمو ک روبه پایین بود ،دایره وار چرخوندم. داس مرگمو احظار کردم...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آغا
تا ۲۶ ام نمیتونم پارت بعدیو بزارم
گفتم که ی وقت نگید این ی خالی بنده!
امکان نوشتن تست جدید رو تا ۲۶ ام برداشتن
۲۶ ام یا ۲۷ ام نمدونم. هر وخ دوباره امکانش شد مینویسم
سوگوی خیلی باحاله...الان کنجکاوم بدونم دختره چه شکلیه(:
من هر بار میخوام قیافه هاشونو پروفایل کنم ولی نمیشه😓😖
پارت بعدیو زووود زووود مینویسم😁
داستان داره برگریزون میشه😶😂 خیلی شبیه انیمه نجباست
آره! تازه داره به جاهای خوبش کشیده میشه😎😏
خیلی زود پارت بعدیو مینویسم😀😁
این انیمه ای ک میگیو ندیدم ولی حتما نگاش میکنم ببینم چیه که شبیه داستان منه🤔