گرگینه ی توی زندگیم p1

اول میخوام شخصیت های داستان رو معرفی کنم یونا یه دختریه که توی یه شرکت کار میکنه و مستقل زندگی میکنه چانیول یه پسر خیلی خوش اخلاقیه و اکثرا به گربه های خیابون غذا میده و 1 سگ داره اون توی یه شرکت کار میکنه بعدا میفهمید اون شرکت چه شرکتیه و کی مدیر شرکته

خب شخصیت هارو شناختید یونا واییی چقدر خستم ولی باید بخوابم تا فردا به موقع به شرکت برسم ساعت 9 صب پاشدم رفتم حموم و برگشتم و به شرکت رفتم وقتی وارد شرکت شدم دستیار مدیر گفت برم اتاق مدیر رفتم اتاق مدیر در زدم و رفتم داخل مدیر شرکت (اقای یو) سلام یونا خوبی یونا بله اقای یو اقای یو برات یه دستیار پیدا کردم که 4 سال بکس کار کرده و خیلی قویه رفته دستشویی الان میاد از زبان چانیول وقتی رفتن دستشویی به بابام زنگ زدم گفتم بابا من چرا باید ج. ا. س. و. س. ی این شرکت رو بکنم که هیچی هم نداره بابای چانیول چانیول باید بدونی تو این شرکت چی میشه میفهمی چانیول باشه بابا خدافظ از دستشویی در اومدم و رفتم اتاق مدیر در زدم و وارد شدم

اقای یو سلام چانیول یه دختر دیگه هم بود بم سلام کرد منم سلام کردم اقای یو چانیول تو و یونا هم کار میشید و میرید ج. ا. س. و. س. ی. شرکت وی اس پی رو میکنین و بهمون میگید که دارن چه کارایی میکنن باید قبل از شرکت وی اس پی اونو پیدا کنیم

یونا بله اقای یو چانیول حتما اقای یو ولی ما باید چیکار کنیم اقای یو سوال خوبی بود باید برین توی شرکت یونا اقای یو اون شرکت خیلی خطرناکه شنیدم 2 تا گرگینه تو اون شرکت کار میکنن مغز چانیول نکنه ولش کن اقای یو غیر ممکنه چانیول تو چی فکر میکنی چانیول ها عا خب من فکر نمیکنم گرگینه ای وجود داشته باشه اقای یو اره خب شما میتونید برید از فدا باید برید شرکت وی اس پی تا کارتون رو انجام بدید چانیول و یونا بله اقای یو هردو از اتاق اومدن بیرون یونا خب نظرت چیه بریم بستنی بخوریم بیشتر اشنا شیم چانیول عا باشه

چانیول بستنی فروشی خوب سراغ داری یونا اره بابا من همش دارم بستنی میخورم فقط یکم دوره باید با اتوبوس برین چون ماشین ندارم چانیول خب من ماشین دارم یونا خب بزن بریم چانیول وایستا ماشینمو بیارم عکس ماشین چانیول اسلاید بعدی

خب ماشین چانیول اینه