
سلاممم بلاخره گوشی خریدممم، قراره کلی تست بزارم و بترکونمممم
ویکتوریا: من کیکو خراب کردم پدر! پادشاه: هممون خوب میدونیم که کار تو نیست! نگاه چپی به من که یه گوشه وایساده بودم انداخت. پادشاه: ویکتوریا چرا میخوای کاری که مقصرش نبودی رو گردن بگیری؟ ویکتوریا: چون مقصرش بودم! پادشاه: آشپز دیده که شیرین افتاده توی کیک. ویکتوریا: من بزور بردمش آشپزخونه و من هلش دادم که افتاد! پادشاه: باشه، حالا که اسرار داری قبوله! بخواطر اینکار بدت فردا حق نداری توی مراسم شرکت کنی! همینطور جفتتون باید کل شب بیدار بمونید و کمک کنید تا یه کیک دیگه درست کنن!
..... آشپز: اون نشانه رو بدین به من. نشانه یه چیز چوبی بود، یه عدد یا نوشته که روی کیک میزاشتن. مثل شمع، اینجا شمع ها رو فقط برای روشنایی استفاده میکردن، چون فقط قصر برق داشت. اونم خیلی کم! توی شهر از شمع استفاده میکردن. از روی میز نشانه ای که *شکل عدد 1 روش بود، با یه تاج کوچولو کج بالای سرش* برداشتم و دست آشپز دادم. اون رو روی کیک گذاشت و از روی چهارپایه پایین اومد، نگاهی به کیکی که برای ذره ذرهش کمک کرده بودیم کردم، هیچی از اون کیک قبلی کم نداشت.
آشپز: خسته نباشید خانما، کار تمومه! میتونین برین. با واژه خانما احساس غرور کردم، البته میدونستم همه این احتراما برای ویکتوریاس نه من. همش هفت سالم بود، ولی من قبلا تجربه یه آدم چهارده ساله رو دارم. برام سخت بود بچه خطاب شم برای همین همیشه همراه ویکتوریا بودم تا از احترام اون به منم برسه! خیلی برام رو مخ بود، هیچوقت اونو دوست خودم ندیدم! چمیدونم.آره اصلا شاید حسادت! از آشپزخونه بیرون اومدیم، شیرین: اوففف، ساعت شش صبحه! ویکتوریا: چقدر خوابم میادددد. چند ثانیه چیزی نگفتم، شیرین: چرا گفتی کار تو بوده؟ تو که هلم ندادی! ویکتوریا: بیشترین تنبیهی که برای من در نظر گرفته میشه همینه! با دست به در آشپزخونه اشاره کرد.
ویکتوریا: ولی تورو یا از قصر بیرون میکردن یا از درس خوندن محروم میشدی، همش یه ماه مونده تا بری سال اول! ویکتوریا از من یه سال کوچیکتر بود و سال بعد درس رو شروع میکرد، ولی من باید از یه ماه دیگه میرفتم کلاس اول. رسیدیم طبقه دوم، باید از هم جدا میشدیم و اون میرفت بالا. کمی مِن و من کرد، ویکتوریا: امم، شیرین! میشه بیای پیشم؟ آخه، چیزه، میدونی من تنهام، دو ساعت دیگه مراسم شروع میشه و منم نباید برم!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی آجی
ممنون آجی🥺🌿🤍
مبارک باشه گوشی جدید
مرسی ^_^
وایی عالی بود خیلی مشتاقم ببینم چی میشه
🥺🌿🤍
عالیه!
من خعلی دوسش دارم و آجی واقعا نمیتونم برای آشنایی با شخصیتای جدید یا رفتن به دنیای اصر=لیش صبر کنم!
فقط لطفا دوسال دوسال پارت ندع:/
چشم😂
آجی یخورده برو پیوی
عالیییی
🥺🤍🌿