
بچه ها چون خیلی به من با پیاماتون انرژی دادین تسمیم گرفتم بیشتر بنویسممم
شوگا:خب ا. ت راستش منن منن از زبان ته:
داشتم از پشت در شوگا در میشدم که فهمیدم چی میخواد بگه برای همین سری رفتم توی اتاق شوگا:اممم تهیونگ چرا اومدی ته:خب اولا سلام شوگا:سلام ته:خب امن خب راستش اهاا باید بیای صبحانه بخوری شوگا :باشه تو برو من میام ا. ت:وای ولی من که لباس ندارممم ته:خب امم راستش ا. ت من کلی لباس سایز تو دارم اونم کلی لباس دخترونه شوگا:چیی؟ تهیونگ تو چرا کلی لباس سایز ا. ت اونم همه مدل ها داری ته:خب.... خب من دیدم ا. ت داره میاد گفتم براش لباس بگیرم ا.ت :وایییی مرسی تهیونگ ته:میتونی اوپا صدام کنی😜 ا. ت:اخخ جونن مرسی اوپا ته:خب بیا بریم ا. ت و تهیونگ رفتن توی اتاق ته: ته روشو اینور کرد و تو یه هودیه صورتی یه لگ جذب مشکی چرم و یک کلاه مشکی که با صورتی روش نوشته شده بود"army" و یه جوراب مشکی و کفش صورتی مشکی پوشیدی و به ته گفتی برگرده
ته: ام ا. ت میشع یعچیزی بت بگم ا. ت :خب بگو ته :اممم خب راستش من راستشششششش اوففف ولش کن ا. ت:اوپا نمیخوای بگی😭 وصورتتون رو خعلی کیوت کردین ته:اوف باشه بابا راستش من عاشقتم😞 ا. ت:اوپا.. منم... من.. مم ته قبل اینکه بزاره ا. ت حرفشو تموم کنه ل. ب. ش. و. بوسید 10ثاتیه 20ثانیه 30ثانیه 1دقیقه یهو صدای در اومد شوگا:اممم تهه بدوئین بیاین برای صبحانه ته :اومدیممم ته به ا. ت:خب میتونم بیبی صدات کنم🤭 ا. ت:بعنی جلوی اعضا منو صدا کنی بیبی اصلا راه ندارهههه ته😀:نه نه فقط پیش خودمون بیبیی ا. ت:اومم باشه اوپا😜بدو بریم صبحونه یوقت بهمون شک نکن ته:باشه بدو بریم🤭
از زبان جین: ته اومد باا. ت اومد یکم رفتارش عجیب بود انن نکنه نکنه که واییی نه اون نهه اصلااا امکان نداره مگه میشه سری ته رو کشید توی اتاقش و گفت جین:نه تو نباید اونو دوص داشته باشی نبایددد ته:چی تو از کجا فهمیدی جین:اگر خودت اخلاقه نابلوتو میدیدی میفهمیدی یاع یاع یاع😂(خنده های شیشه پاک کنی) ته:چرا نباید جین:شوگا اونو دوص داره و خودت میدونی که شده کلتو میکته تا به عشقش برسه ته:حالا که اون منو دوص داره و تازه ل. ب. ش. و. هم بوسیدم جین:واییی پسر تو چیکار کردیی قشنگ قبر خودتو با دستای خودت کندی احمق
ته:حالا ولش کن بیا بریم شب: ته به شوگا: ته:امم هیونگ شوگا :ها ته:دیشب ا. ت بیش تو بود امشب پیش من🤗💜 شوگا:نه اصلا امکان نداره خیر به هیچ عنوان ته:هیونگگگ لطفا لطفا لطفا لطفا 💜 شوگا :نچ. ته:اوف باشه بابا اصلا😞 شب توی اتاق شوگا: شوگا:ا.ت بدد بیا روی تخت ا. ت:جشم شوگا و اومد روی تخت شوگا:دیگه حق نداری نزدیک ته بشی(باآرامش گفت اینو) ا. ت :ولی اوپا... شوگا:دیگه حق ندتری بهش بگی اوپا مگه نگفتم نمیتونی روی حرف من حرف بزنی ا. ت من عاشقتم چرا نمیفهمی(اشک توی چشماش جمع شده)اره من دوستت دارم وگرنه چرا از اون کریس دیوونه جدات کردم اوردمت پیش خودم هااااا!؟؟ جواب بده ا.ت:(داره گریه میکنه) من من.. شوگال. ب. ش.و.بوسید قبل اینکه حرف بزنه و از چشم هردوشوت اشک میومد
صبح: ته سری اومد جاوی ا. ت و ته: سلا بیبی جطوریی🤗💜😊😜 ا. ت:سلام اقای کیم تهیونگ ته:اممم بیبی تو چط شده ها. ا. ت:ببخشید اقای کیم تهیونگ خواهشمندم دیگه منو اونجوری صدا نکنید ته:اوا ا. ت تو چط شده،😕 ا. ت :ببخشید من باید برم پیش شوگا ته:ولی تو گفتی که که منو.. ا. ت:ببخشید اقای کیم تهیونگ خواهش میکنم تمام رفتار و کار های دیروز منو فراموش کنید ته:باشه ا. ت تد عاشق یونگییی ولی یه خواهش دارم ا. ت:هر خواهشی پذیرفته میشه. ته:عاشق شوگا باش و باهاش مثل غشق رفتار کن ولی با منم مثل دوست دیگه ا.ت:😜باشه اوپا چون گفتم هر خواهشی قبوله حالا هم بدو برو برای کوم شیر موز بگیر تا هممونو به کشتن نداده کوک اومد کوک:من شیر موز میخوامممم من شیر موز میخواممم جیمین:کوککک ببند دره گاراجوو جین:جیمینن با کوک درست رفتار کن وگرنه دعوا میشی هااا جیمین:اوففففف نامجون:جیمن با توئه باهاش درست صحبت کن. جیمین:ای بابا چشم مامان چشم بابا جین:یاع یاع یاع😂(خنده شیشه پاک کنی) 🤣😜
ا. ت: خع خع خع خع(خنده خوکی) 😂(خندتونه،🤣😀جررر) جین :یاع یاع یاع کلا خنده هاتون باهم قاطی. شد هوپی:اوا چرا شما بخندین من نخندم هوپی هم زد زیر خنده و اینجوری کل اعضا بجز شوگا که خواب بود داشتن میخندیدن که یهو شوگا اومد شوگا:ببرین صداهاتونووو حتی نمیزارین بگیرم بخوابمم
خنده ها بلند تر شد و باعث شد شوگا هم خندش بگیره هوپی:امم خوب بچه ها میشه لطفا به مناسبت اومدن ا. ت بریم شهر بازی. کوک:به شرطی که تو مهمونمون کنی🤣 هوپی:جینننن نمیخوای اینو ادب کنییی جین :وااا راس میگه بچم دیگه باید مهمونمون کنی هوپی. :اهه بچه به مادرش رفته باشه بابا مهمون من
شب توی شهر بازی:رفتین کلی بازی کردین و کلی خندیدین خعلی خلاصع خوشگزشت و کلی خوب بود و عالییی
بچه ها پارت بعدی میگم توی شهر بازی چه اتفاقاتی افتاد😊💜
این پارتم تموم شدد😊💜
خب اولا:یادتون نره بگین ادامه بدم یا نه دوما:بگین بایستون کیه سوما:داستانم چه مشکلاتی داش و نقش کی احساس میکنین کمرنگه!
بچه ها وقتی نظر میدین یا لایک میکنید منو کلی خوشحال میکنین و تصمیم میگیرم زود تر بنویسمم ولی اگر دیدین دیر اومد بخاطر صف برسیه کار من نیس😂😜 حمایت حمایت یادتون نرههه نظر بدینننن😝😝😝😉😉😉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یا پاشو پارت بعدی بساز یا همین چاقو میکنم تو کوچه های شهرت😂😂😂
چرررر پارت بعدی نمیااااادددددد
لطفا پارت بعدی رو هم بزار مرسی😘😘😘😘
میگم تو نمی خوای ادامه بدی😡😡😡من خیلی وقته ک منتظرماااااا😡🤬🤬🤬😠😠
ادامه بده کیوت سرگرم میشیم
پارت بعد تو راههه
کی میاد . خدااا
کاش میدونستم کی میادد
خودمم خودمم خسته شدم ولی پارت بعدی پارت اخرهه
عالی بود 😍❣️ مثل همیشه❣️🖤زودتر بزار لطفاً 🥺❣️
1:حتما ادامه بده 2:بایسم تهیونگ 3: داستانت هیچ مشکلی نداره فقط یه خرده نقش نامجون کمرنگه
بایس من شوگاعه و احساس میکنم داری بدجنس نشونش مودی 🥺
عالی 💙💚💛❤ادامه بده گلم
جواب سوالت:بایسم جیمینه😉💜💙