تروووخدااااا منتشررر شووو
آنچه گذشت: داخل دانشگاه ادرین همیشه دستمو میگرفت تا بقیه فکر کنن ما 👩❤️👨 هستیم و کسی مزاحم جفتمون نشه..............امروز قرار بود جای خانم فلورا یه دبیر جدید بیاد.............. با دیدن کسی که وارد شد چشمام از تعجب گرد شد.............. میخواستم از کلاس برم بیرون که صداشو شنیدم:خانم دوپن چنگ شما بمونید باهاتون کار دارم).............. وقتی کلاس خالی شد گفت:فکر نمیکردم اینجا ببینمت) مرینت:منم همینطور پسرخاله).............. پسرخاله:پس تو ادرین رو ❤ داشتی که منو رد کردی) مرینت:اشتباه نکن، من ترو ❤ نداشتم).............. ادرین هیچ حسی نسبت به من نداره.............. ادرین:مرینت تو استاد ماوراف رو میشناسی) مرینت:همون پسرخالم که درموردش برات گفته بودم) .............. ادرین: بریم کافه تریا؟) مرینت:اوم بریم).............. یه نقشه شیطانی داشتم به تلافی صبح😈.............. مرینت:میشه یه مقدار فلفل بم بدی،لطفا).............. خب فلفل رو توی قهوه ادرین ریختم و با قاشق خب همش زدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
چرا کلمه بغل رو درست نمینویسی؟
چرا مثل تلویزیون سانسور میکنی؟
نمیخوام رد بشه تستم
عالی
باریکلا رمان باحالیه
عجب ایده ای گیر آوردی ها😅
برو جلو من پشت سرت هستم
بیصبرانه منتظر پارت بعدی رمانت هستم 💖
لطفا پارت های بعدی رو هم زود تر بزار چون دل تو دلم نیس
عااااااالی
عزیزم تست آخرم رو هروقت منتشر شد ببین دوتا اسلاید آخر مخصوص تو هستن
لطفا برای داستانی که می خواهم بنویسم عکس میخواستم اگه بهم بدی ممنون میشم و البته ای داستانت رو تا آخر حمایت میکنم
عزیزم من شرایط رو نصف کردم لطفا ادامه بده کسی حمایت نکنه من حمایت میکنم عزیزم من رو دنبال کن منم دنبالت میکنم باهم حرف بزنیم من کلی ایده دارم برای داستانت
عزیزم خیلی خوب بود
راستی آبجی میشی
سلام عزیزم میدونم شرایط کامل نشده اما ایندفعه رو بخاطر من بزار من شرایط رو نصف میکنم بخاطر من پارت بعد رو بزار
عزیزم گفتم که من فعلا مریضم نمیتونم بزارم