6 اسلاید صحیح/غلط توسط: FATI-II انتشار: 2 سال پیش 1,196 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
کپی ممنوع♡
لطفا عمومی کن؛ شخصی نشه💔 اولین پارت این رمانمه منتشر کن پلیز🥺❤ امیدوارم خوشتون بیاد💫
یونا: باور نمیکنم که بلاخره این اتفاق افتاد... بلاخره مامانت قبول کرد... جونگ کوکا... من بجز تو کسی رو ندارم... لطفا همیشه کنارم بمون؛ باشه؟!💔 کوک: همیشه کنارتم بیبی... حالا بیا بریم داخل؛ هوا هم سرده ممکنه توی شب عروسیت مریض بشی!🙂 مامانکوک: چند لحظه صبر کن پسرم... من با یونا کار دارم؛😉 یونا: حتما؛ کوکی لطفا برو داخل منم میام🤍 مامانکوک: امروز جای یک نفر خیلی خالیه! نه؟؟!! یونا: عاممم... من که بجز دوستم شینیون و پسر داییم جین کسیو ندارم🙂 از فامیلای شما کسی نیست؟! مامانکوک: امروز بیشتر از همه... جای سونهی خالیه!!! دختر کوچیکه ی دایی من! دختری که بخاطر تو، نتونست به پسرم برسه و الان از شدت افسردگی حتی نتونست به این مراسم بیاد! همش بخاطر تو ای دخترک!!!!! یونا: با من هستین..؟!💔 من این دختر رو نمیشناسم... در ضمن... فکر میکردم شما با ازدواج ما موافقید...💔 مامانکوک: تو همیشه ناراحتی جونگ کوک رو میخوای نه؟؟!! یونا: معلومه که نه...💔
مامانکوک: پس این رو بدون، اگر امشب این ازدواج سر بگیره، ما برای همیشه ارتباطمون رو با جونگ کوک قطع میکنیم! تو میخوای جونگ کوک از خانوادش دور بشه؟؟!! یونا: نمیفهمم چرا این چیزا رو الان بهم میگید!! توی شب عروسی!! من که از اول گفتم تا زمانی که شما راضی نشید با جونگ کوک ازدواج نمیکنم...💔 مامانکوک: انتظار که نداشتی خودمو پیش تنها پسرم بد جلوه بدم؟؟!! اما امشب باید همه چیز تموم بشه! یونا: یعنی...چی؟! جونگ کوک: یونا نمیای داخل؟؟!! یونا: باشه... میام صبر کن... جونگ کوک: تو حالت خوبه؟! مامانکوک: آره حالش خوبه پسرم! تو برو!
یونا: حالا منظورتون رو بهم بگید لطفا... مامانکوک: امشب از اینحا برو... بی سر و صدا! و دیگه هیچوقت برنگرد! هرچی هم که پول بخوای بهت میدم! یونا: بنظرتون من بخاطر پول جونگ کوک خواستم باهاش ازدواج کنم؟! من فقط میخوام اون شاد باشه!... همین..!
مامانکوک: پس اگه میخوای خوشحال باشه همین الان ترکش کن! اگر اون با دختردایی من ازدواج کنه، من کاری میکنم که تموم املاک داییم به جونگ کوک برسه!! یونا: پس شما هم شادیش رو نمیخواید! دنبال سود واسه شرکتتون هستید..! مامانکوک: الان میتونی همه چیز رو بهش بگی! اما در این صورت من برای همیشه ارتباطم رو باهاش قطع می کنم و اونم میشه یه پسر هیچی ندارِ فقیر! دقیقا مثل خودت! تو میدونی که من اینکار رو حتی با جونگ کوک میکنم! یونا: اگر جونگ کوک یه پسر با لباس های پاره توی روستا هم بود، بازم من انتخابش میکردم!!💔 مامانکوک: مشخصه! دختری مثل تو که با اون وضعیت بزرگ شده، معلومه هیچی از حساب و کتاب سر در نمیاره!!! اما جونگ کوکِ من فرق میکنه!!! اون از اول به عنوان وارث تمام این املاک بزرگ شده و نمیتونه با وضعیت بد زندگی کنه!!
یونا: من هیچوقت تحقیر هایی که امشب متحمل شدم رو فراموش نمیکنم..!💔 درسته توی یک خانواده ثروتمند به دنیا نیومدم، اما با هر وضعیتی که بود و با سختی، درسم رو ادامه دادم و تونستم به عنوان یه حسابدار خوب، توی شرکت شما خدمت کنم! مامانکوک: خلاصه... اگر عاقلانه رفتار کنی اجازه میدی که اون همونطور که لیاقتش رو داره زندگی کنه و به دختری که لیاقتش رو داره برسه! یونا: اما من بدون جونگ کوک نمیتونم...💔😢 مامانکوک: زودتر تصمیمت رو بگیر! اگه خواستی از زندگیش بری بیرون، فقط کافیه به خدمتکارم که جلوی درب ایستاده، بگی قبول کردی تا اون خودش تو رو از اینجا دور کنه! اگر هم نه که... اوکی! فعلا من میرم داخل!-----یونا: سلام... من پارک یونا هستم... حرفهای مادرجون رو قبول کردم... حالا هر کاری که لازمه انجام بده..!🙂💔 -توی ماشین بشین! راننده خودش تورو میبره!
ادامه در نتیجه 💜
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
64 لایک
قلبم داره گریه میکنه^^
(وات؟😐)
غالی بود🤗
همین الان دارم گریه میکنم😐😐😐😂😂😂😂
بعدییییی🙂💖
منتشر شده 🥰❤
عالیی بودد آجییی 🤧🥺
پارتت بعددد🗿👍🏻
تنکیو آجی جون :)💜👑
منتشر شده 😙🤍
عالییییییی
هم شرایط این اوکی سده من عاشقم باش پارت های بعدشونو بزار لطفا
ممنون 😙💜
پارت ۸ رو فردا میزارم ❤
مرسییی
اینو کی میزاری؟
بعدیی
توی اکانتمه❤⚡
پارت بعد😭
منتشر شده🥺🤍💜
منتشر شدع😙💜
عالیبید🐦🌸
به تستام سر بزنید🥟🌸
تنکس♥︎
عالیییییی بود 💜💜💜
ممنون💜⚡