6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ته تغاری انتشار: 4 سال پیش 33 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم پارت جدید
استار:خب اینم از بعدی که رفتیم دیگه کلا یه مدت نمی تونین برگردین یسنا:افتصاحه بارا:همچین بدم نی😆😈 یسنا: تارا حالت خوبه؟😐 تارا:از همه وقت بهترم یسنا یکم بهش شک میکنه مارکو:استار استار:حرف نباشه حالم بده مارکو:استار استار:گفتم حرف نبا.... مارکو:باید چند تا بعد دیگه هم امتحان کنیم استار:مثلا چه بعد هایی؟
مارکو:خب مثلا بعد مرگ، بعد وایکینگ، بعد نقاشی، بعد ساحره ، بعد کیریست... استار:بعد کیریستال اول میریم اونجا 😁 بزنین بریم نفس:نمیشه بمونیم اینجا ؟ استار:بجنب دیگه بعد دست نفس رو گرفت و کشید و یه بعد درست کرد و بردش و مارکو، بارا، و یسنا فقط نرفته بودن استار:بیاید دیگه مارکو:بزارید بگم تو اون بعد به چیزی وابسته نشید مثل چیز درخشان و گرنه بدبختیم بارا:خیل خب بزنین بریم یهو یسنا دست بارا رو گرفت یسنا:تارا میشه با هم حرف بزنیم مارکو:اهم خوب من میرم یکم وقت میخرم شما زود بیاید یسنا و بارا:باشه بعد مارکو رفت بارا:کاریم داشتی؟😐 یسنا:تارا خیلی داری مشکوک میزنی بارا:اولا که اسمم بی.... یسنا:اسمت بی چی چی؟ بارا:گفتم اسمم تارا نیست بی ادب یسنا:اسمت تارا نیست تو همیشه خودت میگفتی که اسمت تاراست بارا:تارا مرده اسمم تیله یسنا:تیل؟ منورت ماهی تیلا پیلاست😐😂 بارا:مرگ راه بیوفت یسنا باشه در درون تارا بیل:به به یه نفر جدید داریم😑😧 تیل:بیل اینجا چه غلطی میکنی مگه نگفتم دیگه تو جسم ادم ها نری مخصوصا بعضیاشون بیل:ولی این بعضیاشون خیلی باحالن😈 تارا:ساکت شین حالا یکی از شما اقایون منو بیارید منو بیرون تیل:خب من دو جنسیتی هستم ولی بیشتر پسرم تارا:دو جنسیتی و درد وقتی با کمربند مردانه افتادم دنبالت میفهمی حالا منو ازاد کن موجود بیریخت سبز تیل:خب من نمی تونم کاری کنم ولی میتونم نگهبان بشم به..... بیل:نمیخواد حرف بزتی برو گمشو😐 تیل:خواهی دید بعد رفت تو وجود تارا ی اصلی که کنار بیل و تیل بود بیل:فکر کنم با تاراا پیمان بستی میتونی شکستم بدی تیل:خواهیم دید بعد از دیگه خود دانید بریم پیش بقیه بعد تارا و یسنا رفتن تو بعد کیریستال استار:چرا اینقدر طولش دادید یسنا و بارا:شرمنده استار: بیاید بریم اینجا هم نمیشه مارکو:میریم سمت بعد مرگ بعد قیچی ابعاد رو برداشت و برش زد استار:مارکو!؟ قیچی ابعاد من دست تو چیکار میکنه ؟ مارکو:قیچی ابعاد من و تو نداره راه بیوفت و رفتن تو بعد مرگ تیل:خب الان بعد مرگ چیکار مکنه توضیحات:تیل تونست بره تو وجود تارای اصلی و باهاش پیوند ببنده و حالا نصف بدن تارا اختیار بیله نصفش اختیار تیل مارکو؛خب بعد مرگ در مورد خ*و*ن و خ*و*د*ک*ش*ی هست و هزار جور چیز دیگه تارا:راهی برای کشتن کسی ندارید ؟ (من:دارم تارا :چیه من:خب یه رسم تو اروپا هست حالا برا چی میخوای تارا:برای سپهر ( اسکل ترین پسر عمو )من:اها اون عوضی گوش کن عزیزم بببین برو مرغ سیاه پیدا کن بعد یه چوب سفید دست گیر بعد با اون چوب اینقدر به سر مرغ بزن بعد وقتی مرد بخشی از خ*و*ن*ش رو بریز رو سوجه یا بریز روی لباس طرف و در نهایت مرگ راحتی دارد تارا:ممنون ) مارکو:نه چیزی نیست تارا:نمیخواد بگی خود نویسنده گفت😐 استار:خب مارکو مثل اینکه چند نفر شاکی داریم بعله اونا نگهبان های بعد مرگ بودن مارکو:الفرار بعد سریع مارکو قیچی ابعاد رو در اورد و یه بعد رو برید و همه رفتن توش
یسنا:اینجا کجاست ؟ مارکو : به بعد نقاشی خوش امدید البته اینجا هم دقیقا تو موزه یا خونه ی داویچی هستیم نفس:اسطوره ی زیبا خیلی زیبا تیل:سعی کن به لاژکوندا خیره نشی نفس:مرد شورشون ببرن تیل:اره مرد شورشون ببرن اون کشیک های خیالی رو که شایعه کردن یسنا:قضیه چیست ؟ بیل:ام تیل اینقدر سعی نکن من قوی ترم بارا:به تو چه یسنا😐 یسنا:تارا حتمی یه چیزیش هست لئو:شما اینجا چیکار میکنید حتمی اون کشیک های شایعه ساز فرستاده اند اینجا شما هارو اقا من چند بار بگم نقاشی جدیدم روح هیچ کسی توش اسیر نشده مارکو:خب بهتره از اینجا هم بریم قشنگ معلومه به مقصد یا چیزی نمیریسیم نفس:موافقم بابای بعد قیچی ابعاد رو برداشتن و برش زدن و رفتن تو یه بعد دیگه لئو:بعدا حسابشون رو میرسم با اون شایعه هاشون
استار:ایندفعه من میپرسم اینجا چه بعدیه؟ مارکو و یسنا:بعد وایکینگ نفس:زیاد از وایکینگ ها خوشم نمیاد ( دوستان ببخشید از وایکینگ ها زیاد اطلاعات ندارم ولی تو فیلما یه چیزایی دیدم حالا شما اگه از این فیلما دیدید خودتون تصور کنید تیل:مممم...ممم....یییب....یی.گگگگگگ....مممم .بببب..یاااا...نننننن..بب....ببب..ررررر......مممممممم یسنا:چته بیل:خب از وایکینگ ها خوشم نمیاد یسنا: ا خفه شو دیگه تارا یهو سردی یهو میترسی یهو شل میشی یهو گرم میشی اخه اینقدر ادم چند پنجره ای پیمان صبوری اینجور نبود که تو هستی( اونایی که همگناه دیدن میدونن کی رو میگن😐 )
بارا:ساکت شو اصلا خفه شو یسنا:تا نفهمم چته دست بردار نیستم استار:ا بسه دیگه شورشو در اوردید بیاین بریم یه بعد دیگه امیدوارم بعد ساحره یه راهی داشته باشه بعد قیچی رو مارکو برید و رفتیم تو بعد ساحره یا سحر داشتیم میومدیم تو که یه ناشناس اومد جلومون جادوگر:به به استار خیلی وقته ندیدیمت استار:وای بدبخت شدیم مارکو باید سریع بریم بعد خودمون مارکو:چرا ؟ استار:چرا تنداره بهت میگم باید بریم بعد خودمون مارکو:باشه بعد مارکو سریع یه برش زد و همه رفتن تو اتاق استار
استار:وای چند تا بعد رو گشتیم اخرشم که هیچ بارا :من دارم میرم نفس:کجا ؟ بارا:خب الان روزه پس میتونم برم کتاب خونه و الان میخوام برم تا ببینم چطوری میتونیم بریم مبیرون( چیز دیگه ای تو سرشه ) استار:باشه فقط یادت باشه تو بخش ممنوعه نری بارا:باشه بعد بارا رفت سمت کتابخوانه...........
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
آخرش نفهمیدم تیل تو بیل بود بیل تو تیل یا بیل تو تارا یا بارا تو تارا یا تارا تو تیل رد دادم
فقط اون قسمت بعد نقاشی مونالیزا چه خوگ شِل بود
طبق چیزایی که فهمیدم عالییییییییی بود
بیل تو وجود تاراست و کنترلش مکنه تا اینکه تبل خبردار میشه و میره کمک تارا و اینکه یه قسمت هس برا گذشته و اینکه بعضی وقتا که تارا کنترل خودشو به دست میاره به لطف تیله چون تیل میفهمه تو اون زمان چه واکنشی نشون بده
خیلی قشنگ بود
تبی
یادته چقد خوش بودیم:)💔
یکم-
:)💔