زیبای خفته من p2

سلام سلام لایک کامنت فالو یادت نره 🤤 حتما فالو کنید 😍😘 دوستون دارم ناظر جونم قربونت برم منتشر کن ترو خدا چیز بدی ندارع اصن ترو خدا شخصی نکن 🌻💛😭خواهش میکنم ازت ممنونم ☺️

از زبون دلاریس : کلاسم تموم شد و داشتم قدم میزدم نشستم سر یه صندل که یه دفعه خوابم برده بود ساعتو نگاه کردم دیدم ساعت یک و نیم شبه 😑 نویسنده : این منم به قرآن 😑🥀😂 از رو صندلی بلند شدم دیدم گنجشک پر نمیزنه چه برسه به من یه لحظه صفحه گوشیم روشن شد دیدم یازده تا تماس از دست رفته از یوجین و بابا و مامان (یوجین برادر دلاریسه ) سریع بلند شدم رسیدم خونه دیدم هیچکسی خونه نیست اومدم از خونه بیرون داخل خیابونا می‌گشتم که نزدیک بود یه ماشین بهم بزنه 😢😱😓😰😨 آنقدر ترسیدم یه دفعه در ماشین باز شد دیدم یوجینه آنقدر سرش داد زدم تا خونه کلافه شده بود 😂🤣❤️از زبون یوجین : دیگه دیدم آنقدر داد میزنه از ماشین پرتش کردم بیرون تا مغزم آروم بگیره 😑🥀ادامه اسلاید بعد

رفتم خونه سریع خوابیدم صبح شد اصن متوجه این نشدم که باید برم دانشگاه اصن نفهمیدم چی شد فقط لباس عوض کردم وسایلمو جمع کردم میدوییدم رسیدم دانشگاه دیدم یه نفر جای من نشسته مث همون پسره دیشب میمونه ( منظورش تهیونگه ) تا منو دید سریع بلند شد عذرخواهی کرد رفت پشت من نشست 🙂👑🍒 ❤️ از زبون تهیونگ :دیدم اون دختره اومد سریع همه چی شو جمع کرد اسلاید بعد ....

داشت از در کلاس می‌رفت بیرون که صداش کردم برگشت نگام کرد گفت بله گفتم میتونم اسمتونو بدونم ¿ معلوم بود دختره. خیلی مهربونی بود 😂😐🥀 گفت آره حتما اسمم دلاریس هست و اسم شما ؟ گفتم اسمم تیهونگ هست گفت خوشبختم گفتم همچنین 🙂 رفتم خونه با خواهرم قهر بودم بدون اینکه نگاش کنم رفتم تو اتاقم گرفتم خوابیدم که مامانم بیدارم کرد گفت یه دختری جلوی در منتظرته گفتم کیه ؟ گفته اسمش دلاریسه گفتم باشه الان میام پایین گفت زود برو بیچاره منتظرته رفتم پایین دیدم سلام کرد بهم گفت اومدم دنبالت تا باهم بریم دانشگاه من خودم تنهایی همیشه میرم 😊🌟😍😍😍🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 گفتم الان میام سریع آماده شدم رفتم ...... بچه ها پارت بعدی خیلی هیجان انگیزه اتفاق های خیلی باحالی قراره بیوفته که تو پارت بعد می‌بینید 😍😑 🙄

لایک کامنت فالو 😐

ترو قرآن شخصی نکنید رد نکنید به خدا چیز بدی ندارع ناظر جونم فدات بشم من :