
برو بخون عسیسم فالو فراموش نشهه هااا
از زبان یو هیونگ در داستان ته:«همیشه جنگل برام بهترین جای دنیاست....برای آدمی مثل من که کسی رو نداره و توی این دنیا تنهای تنهاس جنگل یه همدمه.... گیتارمو برداشتم و دوباره راه افتادم سمت جنگل..پاییز بود و هر لحظه ممکن بود بارون بباره پس چتر سیاهمو از روی زمین برداشتم و به سمت جنگل راه افتادم...داشتم گیتار میزدم که صدای آوازی توجهم رو جلب کرد ....» سوم شخص:تهیونگ در حالی که به درخت تکیه داده بود و داشت داستانش رو برای بار هزارم میخواند با شنیدن صدای آواز سرش رو از کتاب بلند کرد ته:هی تو کی هستی؟!؟......صدا جوابی نداد ...ته:صدای قشنگی داریی....اروم از جا بلند شد و به سمت صدا رفت... از زبان تهیونگ:برگ های پاییزی رو کنار زدم و سعی کردم به سمتی برم که صدا ازش می اومد.. دلم میخواست صاحب صدا رو ببینممم....کمی نزدیک شده بودم صدای آواز بهتر نیومد..اون اینطوری میخوند...((صدای بادد خیلی ضعیفه،،،،مثل تن شکسته من،،،هیچ صدای نمیاد جز صدای باد..چقدر ایجا تنها ام من..))ته:اهایی من اینجام صدامو میشنوییییی ...دختر:چی؟ ...ته:میگمم صدامو میشنوییییییییییی؟ ..دختر:ارههههه تووو کجاااییییی؟ ته:کنار رودخونه اممممم ... دختر:همونجا بمون پیدات میکنممممم .....ته:باااشههههه

داشتم دور خودم میچرخیدم تا اونو پیدا کنم...که دوباره صدای دختره رو از نزدیک خودم شنیدم که گفت:هیی لازم نیست بچرخی پشت سرتم...اینو گفت و خنده شیرینی کرد ...به پشت برگشتم و با این قیافه مواجه شدم(عکس بالا)لبخندی زد و گفت:تو کی هستی؟! ته:من..من..اسم من..کیم تهیونگه .... ..دختره:خوشبختم تهیونگ...(لبخندی زد و به نشانه احترام دولا شد)اسم منم مین کارا ا/ته میتونی ا/ت صدام کنی .... ته:میشه نولان صدات کنم؟(نولان به کره ای یعنی فوق العاده).....ا/ت:هر طور راحتی....اون با مهربانی تمام خندید و پرسید:تو اینجا زندگی میکنی؟....ته:نه راستش برای استراحت اومدم......ا/ت:استراحت؟.....ته:آره....ا/ت:چرا؟الان که پاییزه ....ته:داستانش طولانیه....سنگی پیدا کرد و روی اون نشست و گفت:من عاشق داستان های طولانی اممم
لایک یادت رفته:)🤍
لایک کن دیگهه🥺
ته:راستش داستان از اونجا شروع شد که من این نوشتن این کتابو شروع کردم......ا/ت:میشه ببینمش؟....ته:چراکه نه...(کتابمو دستش گرفت و شروع کرد به ورق زدن و درحالی که اون نگاه میکرد منم شروع کردم توضیح دادن داستانم)ته:این کتاب راجعبه یه پسره که توی جنگل داشته گیتار میزده که صدای اواز میشنوه...مثل من که صدای اواز تورو شنیدم....گیتارش رو کنار میزاره و میره دنبال صدا تا دختره رو پیدا کنه..دختره رو که میبینه یه دل نه صد دل عاشقش میشه و دیگه نمیتونسته ازش دل بکنه...اسم دختره نونارا بود ..نونارا ازش میپرسه که انگار غمگینی..یو هیونگ میگه بخاطر این گیتاره ....نونارا میپرسه چرا...یو هیونگ میگه چون از غمم مینوازم...نونارا میگه چرا آهنگ شاد نمیزنی..اونم جواب میده چون توی زندگیم لحظه شادی نداشتم...دختر میگه برای من شاد بزن..یو هیونگ هم شروع میکنه به نواختن اهنگ شاد و نونارا که خودشم عاشق یوهیونگ شده بوده با اهنگ شروع به خوندن آواز میکنه و توی آوازش به عشقش اعتراف میکنه🙂 ........میگممم..نولان..ا/ت:بله ....ته:دوست داری بقیش رو خودت بخونی..ا/ت:واقعاااا میشه ازت قرضش بگیرمممم😍....ته:چراکه نه 🙂ا/ت:تهیونگ....ته:بله...ا/ت:من الان باید برم اما میشه فردا دوباره همو ببینیم... ته:کجاا😃.....ا/ت:کنار درخت کاج قدیمی .... ته:معلومه فردا بعد از ظهر اونجا میبینمتت..... ا/ت:پس فعلا خداحافظیییی..(بلند شد و خواست بره انا صداش زدم و وایساد)ته:نولان.. ا/ت:بلهه...... ته:مراقب خودت باش👋.....ا/ت:تو هم همینطور ته☺️👋
عشق دلم برای دیدن پارت های بیشتر و فهمیدن ادامه داستان فالو پیلیز..ناظر جون اگه منتشرش کردی بوس بهت این زیر کامنت بزاررر😘😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
البته توی تستچی نه توی دفتر ، علاوه بر داستان متن های کوتاه برای عکس هم مینویسم ، جوری که با هر کلمه نوشتن اشک میریزم
منم همینطور 🥺
من عاشق داستان های احساسی و غمگینم ، و خودم هم مینویسم
وای خدا خیلی قشنگه
آنیونگمن𝐋𝐈𝐀هستم^^🦕🍓
یهسولوییستتازهکار!🧸🍇
منبهفنهام𝐌𝐘 𝐋𝐎𝐕𝐄میگم•-•🌻🫐
𝐌𝐘 𝐋𝐎𝐕𝐄منمیشی؟🌨🌸
♡♡♡♡♡♡♡♡
ساریبابتتبلیغمیتونیحذفشکنی🐢💕
چرا نشم 😍☺️توهم منو دنبال کن🥺