
سلام من این علامت هارو یه بار تو هر پارت میگم لطفا یادتون بمونه( 💕 مرینت🟢 ادرین🟠 الیا🔵 نینو 🟡 الیس 🟣 کلارا ) 🟢 کاش به لایلا اعتماد نکرده بودم من مرینت رو همه چیزمو از دست دادم😔 فلش بک (مرینت و ادرین با هم ازدواج کرده بودن و همه چیز خوب بود پدر ادرین پدر خوبی بود و مادر ادرین هم زنده بود لایلا به این موضوع خیلی حسودی میکرد و به ادرین گفت اگه یه بار دیگه با مرینت ببینمش گردن مرینتو میزنه ادرین هم مرینتو خیلی دوست داشت پس قبول کرد و از اون به بعد به اجبار بالایلا بود مرینت هم وقتی این ماجرا رو دید بدون اینکه ادرین بفهمه وسیله هاشو جمع کردو به نیویورک رفت وقتی ادرین این موضوع رو فهمید خیلی ناراحت و عصبانی شد و کاری کرد که لایلا دیگه حتی اسم اون و خانوادش هم نیاره ادرین بعد از رفتن مرینت تا یه مدت افسردگی گرفت اما بعدا بهتر شد مرینت هم تو نیویورک با ادری بورژوا کار میکرد) پایان فلش بک
الان مرینت توی آپارتمان توی نیویورک زندگی میکنه و ازادرین یه بچه داره یه دختر خوشکل به اسم الیس و یه همسایه مهربون به اسم کلارا داره امروزم یه روز تعطیله و مرینت و الیس میخان برن بیرون 💕 دخترم الیس آماده شدی ؟ 🟡 اره مامانی😊 💕 پس بیا بریم پارک لوگزامبورگ ☺ 🟡 باوشه😃 در پارک: 💕 الیس اینجا خوبه بشینیم؟ 🟡 اوهوم😊 💕 باشه عزیزم. 🟡 مامان میشه برم اونجا بازی کنم؟💕 اره عزیزم فقط خیلی دور نشو باشه؟💕 🟡 باشه مامانی😄 ۱ ساعت بعد 💕 الیس بریم خونه ناهار بخوریم دیگه🟡 باشه مامانی منم خیلی گوشنمه☹💕 باشه عزیزم 😊 بیا فعلا این کلوچه رو بخور 🟡 مرسی مامانی 😊 راستی خیلی بهم خوش گذشت امروز مرسی مامانی😄 💕 خواهش میکنم عزیزم😘
💕 سفررو چیدم و با الیس غذا مونو خوردیم آلیسم خسته بود رفت دراز کشید منم ظرفارو شستم نشستم فیلم نگاه کردم یهو فکر ادرین اومد تو سرم هروقت الیسو میدیدم یاد ادرین میفتادم اونم مثل ادرین موهای طلایی و چشای سبز داره ولی فکر ادرینو کنار زدم بعدش الیس بیدار شد پاشدم یکم خوراکی اوردم تا بخوریم
بعدش رفتم پیش کلارا آلیسم اومد بعدش خونه کلارا شام خوردیم و برگشتیم خونمون الیسو خابوندمو خودمم کنارش خوابیدم صبح روز بعد 💕 از خواب بیدار شدم و باالیس داشتیم صبحانه میخوردیم که یهو گوشیم زنگ خورد🟢 نمیتونستم دوری مرینت رو تحمل کنم به خاطر همین به بابام گفتم زنگ بزنه ادری و بهش بگه به مرینت بگه برای شوی لباس باید به پاریس بیاد بابام هم همین کارو کرد و ادری گفت به مرینت زنگ میزنه
💕 دیدم ادریه و باهمون لحن تندش به من گفت که برای شوی مد باید به پاریس برم دلم نمیخواست دوباره برم پاریس اما وقتی بهش گفتم گفت اگه نیام اخراجم میکنه منم اخلاقتو میشناختم بنابراین مجبور شدم قبول کنم اما سردرگم شده بودم میتونستم الیسو اونجا برای یه مدت به مدرسه بفرستم و یه خونه اجاره کنم وسیله ها رو هم میتونستم با کلارا بگم بعدا برام بفرسته چون ۳ روز بعد باید حرکت میکردم و چند هفته هم اونجا باید میموندم
چند روز بعد.... 💕 امروز روزی بود که باید به پاریس میرفتم به فرود گاه رفتیم و سوار هواپیما شدیم روز اول رو تو هتل موندیم منم ازفردا دنبال یه خونه گشتم بالاخره یه خونه خوب پیدا کردم که منو الیس بتونیم توش زندگی کنیم فردا شنبه بود وباید دنبال یه مدرسه برای الیس میگشتم تا ازدرسش عقب نمونه
فردا یه مدرسه برای الیس پیدا کردم و اونجا ثبت نامش کردم و قرار شد ازفردا به مدرسه بره🟢 خیلی خوشحال بودم الان چند روزی هست که مرینت به پاریس اومده چند روز دیگه شوی مده و میتونم مرینتو ببینم امید وارم منو ببخشه 😞
چند روز بعد.... 💕 امروز شوی مد بود مجبور شدم السم باخودم ببرم اما امید وار بودم چشمم به ادرین نیوفته 🟢 راه افتادم به سمت جایی که توش شو برگذار شده بود رسیدم اونجا و دنبال مرینت میگشتم اما پیداش نکردم تا اینکه ادری ازش خاست روی صحنه بره خیلی خوشکل شده بود یه لباس قرمز خوشکل پوشیده بود 😍 دلم میخاست برم نزدیکش اما نمیشد وقتی شو تموم شد مرینت رو دیدن که داشت میرفت یه بچه هم همراش بود وقتی بچه رو دیدم دنیا رو سرم اوار شو یعنی اون ازدواج کرده😰
خب امید وارم از این داستان خوشتون اومده باشه راستی عکس الیسو هم تو پارت بعد میزارم
راستی توی این داستان مرینت و ادرین قهرمان نیستن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای راستی ببخشید من اشتباهی گفتم توی داستانم پارک لوگزامبورگ اخه اون که تو پاریسه😐🤦♀️
چشم چشم😂😂😂
😂😂 یعنی انقد دایتانمو دوس داشتین؟
آرعععععع😐😐
بعدیو بزار دیهههههه
ممنون😊
بعدیییییییییییییییی
چشم فردا بعدی رو میزارم
نههههه الان بزارررر😐🗿
بعدیییی
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون😊
عالی پارت بعد
ممنون چشم
هی هی!
با توامممم!
تویی که کم فالوور داریی!
دنبالم کن بکم میدم!
میشم اولین امیدت تو تستچی!
بفالووووو
بهدی رو کی میزاری؟
احتمالا سه چهار روز دیگه شایدم زودتر
خیلی قشنگ بود بعدی هم بزار
مرسی لطف داری😊 حتما