رویای دست نیافتنی بی تی اس پارت ۱

( معرفی نامه ی شخصیت داستان ) سلام من رکسانا هستم ، ۱۸ سالمه و خیلی درسخونم . ما یه اکیپ چهار نفره هستیم که خیلی خیلی صمیمی هستیم و از کلاس اول با هم دوستیم . آتوسا ، بهار ، وستا و خودم . من و آتوسا خیلی با هم صمیمی هستیم و می تونم بگم از بهار و وستا به هم نزدیک تریم .

من طرفدار بی تی اس هستم یعنی آرمی ام . البته این قضیه رو هیچ کس نمی دونه جز خودم 😥 . چند بار تا الان با آتوسا و وستا و بهار در موردشون صحبت کردیم و متوجه شدم اونا از بی تی اس خوششون نمیاد و فکر کنم اگه بفهمن من یه آرمی ام ازم فاصله بگیرن البته اینو می دونم که آتوسا هم از بی تی اس خوشش میاد و در کل عاشق کره ی جنوبی و کیدراما و کیپاپ هستش .

اینو از یه مهمونی که به خونه ی بهار رفتیم فهمیدم ( کات صحنه عوض می شه 😁 ، بریم ببینیم چجوری فهمیدم وستا عاشق کیپات و کیدراما هست ) = بهار ، من و آتوسا و وستا رو به خونشون دعوت کرد برای شام . ما به خونشون رفتیم و کلی خوش گذشت . بدبخت آتوسا یک دقیقه رفت دستشویی که ...

من و وستا و بهار مثل جن زده ها پریدیم رو گوشیه آتوسا و همه پیام هاش رو که چک کردیم که هیچ داخل اینستاگرام هم رفتیم و اکپلوررش رو دیدم همه ی پست ها از بی تی اس و بازیگرای کره ای بود مثل لی مین هو ، چا اون وو و هوانگ این یوپ و ... ( الان کسایی که زیبایی حقیقی رو دیدن قشنگ تمام صحنات فیلم براشون پلی می شه مثل خودم 😁 ، کسایی هم که ندیدن برن حتما ببینن البته اخرش برای من غمگین بود 😪 ) اونجا بود که همه مون فهمیدم و البته سریعا آثار جرم رو پاک کردیم تا وقتی اومد نفهمه 😂 ( برگردیم به زمان حال ) = خب اینطوری شد که فهمیدم آتوسا هم مثل منه ، خوشحالم یکی مثل خودمو دارم . لازم داشتم با یکی صحبت کنم حوصله ام سر رفته بود . به آتوسا زنگ زدم گفتم بیاد پیشم اونم قبول کرد .

زنگ در به صدا اومد دینگ دینگ ، دینگ دینگ ( مثلا صدای زنگ دره 😁 ) در رو باز کردم = آتوسا : سلام رکسانا من : سلام آتوسا خوبی ؟‌ آتوسا :‌ مرسی تو خوبی ؟ من : منم خوبم آتوسا : دلم برات تنگ شده بود من : منم . بعدش همو بغل کردیم ❤ و اومدیم تو خونه . نمی تونستم این رازو تو خودم نگه دارم ،‌ تصمیم گرفتم بهش بگم

من : آتوساا ! آتوسا : چیهه ؟ من :‌یه رازیو می خوام بهت بگم آتوسا :‌ بگو من :‌من آرمی ام 💜 آتوسا :‌جونه من ؟!‌ من : اره مگه با تو شوخی دارم ؟ آتوسا : منم آرمی ام من : می دونستم 😂💜 آتوسا : هوورااا یه دوست آرمی دااارم من : 🤩💃 حالا دستا بالا شله شله 😎😂 انگار یه بار سنگین رو از دوشم برداشتن خیلی خوشحال بودم واقعاا . شام رو با هم خوردیم و بعدش خدافظی کردیم .

صبح شده بود از خواب بیدار شدم و اهنگ لایف گز آن رو گذاشتم و صبحم رو با انرژی شروع کردم یهو یه فکری اومد تو ذهنم : ما یه اکیپ خفن و باحالیم رقصمونم خوبه چون هر وقت با هم هستیم کلی می رقصیم جلوی مامان بابا ها ، صدامونم بد نیست با کلاس رفتن خوب می شه ، یعنی می تونیم یه گروه خفن بشیم ؟؟ وااااایی خیلی خوب می شه ، البته ما نمی تونیم 😪 چرا نتونیم ؟ مگه همون بی تی اس از اول معروف به دنیا اومدن ؟ باید تلاش کنیم ( همه ی اینا تو ذهنم بود )

به آتوسا زنگ زدم و کل ایده ام رو گفتم اونم خوشش اومد و گفت باید کلی با بهار و وستا صحبت کنیم تا قبول کنن ، راست می گفت باید روشون کار می کردیم . از اون روز به بعد کلی کلاس رقص و خوانندگی رفتیم کلی تلاش کردیم و البته چهار نفری بهار و وستا هم باهامون همراه بودن 😍

الان ۳ سال گذشته و ۲۱ سالمون هست ، تو کل این سه سال تمام تلاشمون رو کردیم الان خیلی نرم می تونیم برقصیم و صدامون هم واقعا قشنگه 🤩 وستا و بهار رپر هستن و من و آتوسا وکالیست . ( لیدر هم خودم هستم در خدمتتون 😂💜 ) هنوز گروه خیلی معروفی نشدیم ولی داریم شب و روز تلاش می کنیم . و اسم گروه مون pretty girls هستش به معنای دختران زیبا و واقعا هم زیباییم 😍🥰

خب کیوتم این پارت تموم شد . اصلا ادامه بدم ؟‌ 😟 از پارتای بعد بی تی اس هم اضافه می شه 😀 لطفا کامنت یادت نره نازنینم 💗