مرینت: یه نفس عمیق کشیدم و گفتم . بیا دنبالم . الکس: به چشم😁. مرینت : میگم....الکس: چیه . مرینت: به نظر تو هم اینجا آشنا نیست . الکس: آاااا راستش ...آره خیلییی ، آشناست . مرینت: یادم اومد این همون سالن که داخلش قدیما یه جشن گرفتیم 😃. الکس: من زود تر فهمیدم 😌. مرینت: اِاااه😒مطمئنی . الکس: خب 999هزارم ....مطمئنم😅. مرینت: 😑..بیا...آیی.-ببخشید . الکس: پسر چرا میدوی 😑حداقل جلو چشت و نگا کن به ملکه نخوری 😑. مرینت: بلند شدم و گفتم بسه دیگه ....منم معذرت میخوام آقا .....آم واسه چی فرار میکردی ؟.
-تو...تو اون اتاق . و اشاره کرد به یه انباری .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی بود اجی
مرسیییییی عشق آجی
پارت بعدم منتشر کردم
ممنونم عزیزم🌹
عالی
سلام اجی جونم بالاخره خبری ازت شد نبودی😍😄
بودم حال کامنت نداشتم
میگم کجا زندگی میکنی
من اهوازم
مرسیییییییی