منتظر پارت ده باشید🥺💕
اونم داشت آهنگ رو زیر لب میخوند!
آروم سرشو سمتم برگردوندو توی چشمام خیره شد، و هر دو همزمان به هم لبخند زدیم.
وقتی خوندنش تموم شد، با صدای کمی که داشت گفت:
+فکر میکردم...این آهنگ رو فراموش کنی!
_من هر روز میخونمش.
بی جون خندید و به سقف خیره شد.
پرسیدم:
_حالت خوبه دیگه، نه؟
+از همیشه...بهترم.
آروم توی آغوشم گرفتمش و اونو به خودم فشردم، با صدایی که به خاطر بغض میلرزید گفتم:
_لطفا دیگه...این بلا ها...سرت نیاد خب؟
دستاش رو دور کمرم حلقه کرد، بعد با صدای آرامش بخشی توی گوشم گفت:
+من پیشت...میمونم.
کمی توی بغلش موندم و بعد، سر جام نشستم.
جونگ کوک یه دستشو سمتم گرفت و منم اونو بین دستام گرفتم.
یهو در به شدت باز میشه که باعث میشه هم من هم جونگ کوک از شدت ترس از جامون بپریم.
هر دو با وحشت به در خیره شدیم و شوگا و جیهوپ رو دیدیم که چهره هاشون هراسون بود.
شوگا با عجله اومد سمتم و گفت:
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
54 لایک
میگم بهتر نشده پارت بعدو بزاری؟
بزار دیگه
خیلی گذشت
عالیییییی🙃
براووووووو🙃
پارت بعددددد🫠
یه سوال معمولا تو چند روز بعد رمان رو اپ میکنی🧸
مرسییییی💕
من هر روز یه پارت جدید میزارم ولی الان مریض شدم برای همین دیر شده، حالم که بهتر شد میزارم
پارت بعدی کی میزاری اجی ☺️
راستش آجی مریض شدم
حالم خوب نیست
پارت بعد و بزار دیگه 🤕
من مریض شدم
حالم حوب نیست
اوخییی
زود خوب شو 🤕🤒
🥺💕
پارت بعددددد
چشممم
عالی بود
مرسی
عالییییی
💕💕
عالیییییییییییییییییی بعدی رو لطفا زود تر بزار
چشممممم