
..... بعد مدت ها پارت 8 رو نوشتم ناظر عزیز لطفا منتشر کن و شخصیش هم نکن لطفا
***سه سال بعد *** می چا: بلند شید ببینم ، اگه دیر برسیم دانشگاه میکشمتون جیمین: ایی می چا فقط پنج دقیقه بزار بخوابیم تهیونگ: اره فقط پنج دقیقه تروخدا می چا: جیمین ، بلند شووو ، زود باش😧 جیمین: چیشده ??? می چا: توی این سایت زده جی هیون مرده 😧 جیمین: بابا چرت و پرته جی هیونه واسه چی بمیره اخه می چا: نمیدونم ولی این سایت معتبره دروغ نمیگه 😥 تهیونگ: اخه جی هیون واسه ی چی بمیره از اینجا باید بفهمی دارن دروغ میگن ، جیمین ، جیمین کجا میری?? جیمین از جاش بلند میشه و سریع اماده میشه و از عمارت میزنه بیرون می چا: جیمیننن وایسااا جیمین: کدوم بیمارستانه ??? می چا: بیمارستان .... جیمین: شما نیاید خودم میرم تهیونگ: جیمین بزار ماهم بیایم ، جیمینننن 😢 جیمین با سرعت از عمارت دور میشه و به سمت بیمارستان میره
می چا: تهیونگ سریع اماده شو بریم بیمارستان تهیونگ: باشه ****** می چا: از نظرت جیمین کدوم سمته تهیونگ: من میگم بیا بریم سردخونه شاید اونجا باشه می چا: زهر مار از کجا مطمئنی جی هیون مرده امیدوارم دروغ باشه تهیونگ: مگه خودت نمیگفتی سایت معتبره دروغ نمیگه می چا: هنوزم همین رو میگم ولی امیدوارم دروغ باشه تهیونگ: بیا بریم سردخونه می چا: اوففف خیلی خب باشه جیمین: نمیخواد برید سردخونه 😞 تهیونگ: عههه جیمین تو اینجایی می چا: جیمین چی شده چرا انقدر داغونی جیمین: نیست می چا: چی نیست تهیونگ: جیمین چی شده جیمین: خبری از جی هیون نیست تهیونگ: مگه نگفتن مرده می چا: تهیونگ😑 تهیونگ: چیه 🙄 جیمین: معلوم نیست ، اصلا از جی هیون خبری نیست ، نه تیمارستانه نه بیمارستانه هیچ جا نیست تهیونگ: یعنی میگی اب شده رفته زیر زمین
جیمین: بعضیا میگن مرده بعضیا میگن زندست فرار کرده بعضیا هم میگن کشتنش ج*ازش رو سوزوندن نمیدونم هیچی نمیدونم 😭 می چا: جیمین اروم باش حتما زندست فرار کرده الانم حالش خوبه جیمین: از کجا میدونی ???😭😭 می چا: خب بیاین مثبت فکر کنیم حتما باید منفی فکر کنیم?? 😞 تهیونگ: جیمین نیازی نیست خودتو ناراحت کنی حتما زندست 🙂 من میرم واست اب بیارم می چا: اره برو ، جیمین اروم باش ، باشه?? جیمین:نمیتونم اروم باشم 😭 ********* تهیونگ: 😭😭 خدایا باید جلوی اشکام رو بگیرم باید خودمو قوی نشون بدم 😭😭 تهیونگ بعد از طی کردن راهروی بیمارستان اشکاش رو پاک میکنه و به سمت جیمین و می چا میره تهیونگ: جیمین بیا یکم اب بخور
جیمین: نمیخوام 😞 می چا: یعنی چی نمیخوام باید بخوری تا اروم بشی تهیونگ: اره می چا راست میگه ، اب رو بخور لطفا جیمین بزور یکم اب میخوره ولی همچنان اشک میریزه و گریه میکنه می چا: جیمین به پلیس چیزی گفتی ?? جیمین: اره ، اره گفتم 😓 گفتن اگه چیزی فهمیدن بهم میگن می چا: پس بیا بریم خونه اینجا نشستن هیچ کمکی به ما نمیکنه اگه پلیسا چیزی فهمیدن به ما میگن پس بیا بریم خونه تهیونگ: اره جیمین بیا بریم خونه جیمین: شما برید من اینجا میمونم می چا: جیمیناا بیا بریم، عزیزم بلند شو😢 تهیونگ و می چا جیمین رو بزور بلند میکنن و به خونشون میرن
*** شب *** جیمین توی اتاقش خوابیده بود و می چا و تهیونگ توی اتاق پذیرایی نشسته بودن و باهم حرف میزدن می چا: تهیونگ از نظرت جی هیون الان کجاست ??? تهیونگ: نمیدونم😞 می چا: جیمین خیلی ناراحته خیلی نگرانشم 😭 چرا من نزاشتم خواهرشو ببینه 😭 تهیونگ: می چا خودتو ناراحت نکن تو که گناهی نداری ، فقط از جی هیون ناراحت بودی می چا: ولی بازم اشتباه کردم نزاشتم خواهرشو ببینه😭😭 تهیونگ: می چا گریه نکن دیگه 😖 می چا: از اتاق جیمین صدایی نمیاد??😰 تهیونگ: چرا صدای شکستن چیزی میاد😥 می چا: نکنه جیمین😥😰.....
ناظر لطفا منتشر کن واسه ی بار دومه دارم پارت 8 رو مینویسم پس لطفا منتشر کن و شخصیش نکن لطفا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستش تو این فیک از نظرم جیمین خیلی داداش بدیه😐💔😂
والا نمیدونم🤷♀️🤦♀️🤦♀️