
خب برین پارت ۳ رو بخونین و لذت ببرین. از این پارت بی تی اس هم وارد داستان میشن.
اول بالا رو بخون☝☝☝☝
جیمین: خب ا/ت چه آهنگی برات بزارم ا/ت: آهنگی که خودت خوندی رو بزار اهنگ فیلتر. من عاشق این آهنگم. جیمین: واقعا، باشه. کل راه هیچ حرفی بینتون رد و بدل نشد و فقط آهنگ گوش دادین. وقتی رسیدین کافه جیمین اهنگ رو قط کرد و از ماشین پیاده شدو در رو برای ا/ت باز کرد. جیمین: بفرما پرنسس ا/ت: مرسی جیمین.
با هم دیگه وارد کافه شدین و پشت یه میز۲ نفره نشستین. گارسون اومد و سفارشتون رو گرفت. یعد اینکه گارسون رفت جیمین گفت👇👇👇 جیمین: ا/ت تو آرمی هستی دیگه درسته؟ ا/ت: اره ارمی هستم بایستم هم تویی؟ جیمین: خیلیم عالی💚. ا/ت راستش یه سوپرایز برات دارم. ا/ت: خب چیه؟ جیمین: عه ا/ت سوپرایز رو که هیچوقت نمیگن. ا/ت: من عجولم نمیتونم زیاد تحمل کنم. جیمین: اشکال نداره اگه نتونستی تحمل کنی غر بزن😃😃😃. ا/ت: باشه😃😃😃😃 بعد نگی ا/ت خیلی پر حرف؟ جیمین: نه نمیگم نگران نباش😃😃 چند دقیقه بعد💙💚💜 از کافه اومدین بیرون و سوار ماشین شدین جیمین یه پارچه از جیبش در اورد و با اون چشماتو بست. ا/ت: عه چیکار میکنی؟ جیمین: دارم واسه سوپرایز آماده ت میکنم. ا/ت: وای با چشم بسته؟ من نمیتونم. جیمین: چرا میتونی ا/ت: اوفففف باشه. فقط بگو کجا میریم؟ جیمین: نه شرمنده.
جیمین پیام داد به کوکی جیمین: سلام کوک خوبی؟ کوک: سلام مرسی🐇🐰. جیمین: کوکی به اعضا بگو اماده باشن دارم ا/ت رو میارم. کوکی: باشه منتظریم. جیمین: مرسی🐤🐣. ا/ت: جیمین چرا حرکت نمیکنی؟ جیمین: ببخشید داشتم با یکی لز دوستام چت میکردم کار واجب داشت الان میریم. ا/ت باشه. تو راه اهنگ های بی تی اس رو گوش دادین. و بالاخره رسیدین دم در خونه. جیمین: ا/ت از ماشین پیاده نشو وایسا من الان میام. ا/ت :خب باشه🐰 جیمین زنگ زد به کوکی جیمین:سلام کوکی خوبی کوکی: مرسی کجایین جیمین: دم در هستیم. کوکی: پس چرا نمیای جیمین: الان میایم فقط اومدیم داخل نیاین استقبال ا/ت میخوام خودش شما رو ببینه کوکی: باشه به اعضا میگم. جیمین: داریم میایم. خداحافظ کوکی: خداحافظ
جیمین رفت تو ماشین نشست جیمین:ا/ت پیاده شو منم الان کلید ماشین رو برمیدارم میام. ا/ت: جیمین چشمام رو بستی چجوری پیاده شم؟ جیمین: آخ ببخشید الان میام. جیمین پیاده شد و در رو برای ا/ت باز کرد. ا/ت: جیمین چشمام رو باز کن. جیمین: باشه بیا. ا/ت: آخیش دیگه حالم داشت بد میشد. اینجا کجاست؟ جیمین: انقدر صبر کردی یکم دیگه وایسا خودت میفهمی ا/ت : ای کاش میشد یک بار بی تی اس رو ببینم. جیمین: اونا رو یک رو میبینی بالاخره.
جیمین زنگ در خونه رو زد و در باز شد. ا/ت : این خونه چقدر بزرگ و خوشگله. چرا چراغ ها خاموشه جیمین: بیا داخل. ا/ت: کسی اینجا زندگی نمیکنه جیمین؟ جیمین: چرا زندگی میکنن الان میبینیشون. و داد میزنه بیاین بیرون بچه ها. ا/ت رو میکنه به جیمین و میگه. ا/ت : جیمین چرا داد میزنی اینجا که کسی نیست. جیمین: رو به رو خودت رو نگاه کن. ا/ت:........ جیمین: سوپرایزم چطور بود؟ خوشت اومد؟ ا/ت:....... ج..جیمین.... اینا ..... و از خوشحالی جیغ میزنه و میپره بغل جیمین. جیمین هم بغلت میکنه. اعضا همین طور دارن بهتون نگاه میکنن و آروم میخندن. جیمین: خب نمیخوای بری باهاشون صحبت کنی. ا/ت : خیلی کیوت به اعضا سلام میکنه. اعضا بهت سلام میکنن و با هم میرین تو پذیرایی میشینین. تو یکم خجالت میکشی برای همین رفتی پیش جیمین نشستی.
کوک: خب چه خبر ا/ت؟ ا/ت:سلامتی تهیونگ: چرا انقدر ساکتی؟ جیمین: یکم خجالت میکشه. جیهوپ:آخی عادت میکنی با این حرف جیهوپ جیمین به ا/ت یه لبخند زد. اعضا همه مشغول حرف زدن بودن که کوکی:جیمین ا/ت خوابید😂 اعضا به ا/ت نگاه کردن . ا/ت سرشو گذاشته بود رو شونه جیمین و خوابیده بود. تهیونگ:چقدر کیوت خوابیده. شوگا: اره جیمین: من میبرمش تو اتاق تا بخوابه. جیمین ا/ت رو بغل کرد و برد تو اتاق خودش و پتو رو کشید روش بعد از اتاق اومد بیرون.
بقیه داستان پارت بعد💛.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یکم زود نبود😂😂
چرا زود بود ولی دیگه بیشتر از این به ذهنم نرسید
بی نظیرررررررر بود 😍
پارت بعدییییییییییی
پارت بعدیییییییییی💞💞
ویییییییییییییییییی این داستان سووووووووو کیوتتتتتت
عالی پرتغالی ⚘☃︎
عالیی بود
فالویی بک بده 🙂
عانیولاولی^^
میشهبریبهاکانتکاربر『ᴍᴀᴍᴀ』وبهɪᴛᴢʏرایبدی؟؟؟^^
﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉🌨️💕﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉
صاریبابتتبلیغ^^
مایلبهپین؟؟؟^^