
مرینت : کت ! . پریدم شلغب (برعکس کنید).گفتم: فکر می کردم دیگه همو نمی بینم . کت: حالا که ...پیش همیم ....میخوام ازت سوال بپرسم . مرینت: با خنده گفتم چه سوالی. کت: من بهترم یا....آدرین .ویه نیشخند زدم . مرینت : آاااا....خب تو و اون هر دو شجاعین اممم .....تو قدرت داری اونم قدرت داره و.....راستش خیلی...شبیه ....همین. کت: آااااا که اینطور (ترسید مری چیزی بفهمه) ميگما اصلا بگذریم ....فردا یه جشن تو هتل بورژوا به افتخار خانم املی بر پا میشه معما رو حل کنو پیدام کن . بعد کت پرید و رفت مرینت: هی هی کجا ، چه معمایی....ااااااااه پسرا همه شون رو مخن😠

( موقع جشن هست و شبه )مرینت :یه لباس زیبا پوشیدم . املی خانم گفت چون خودش دختری نداره و فقط آدرین و داره منم همراه اون بیام . آدرین: از اتاق اومدم بیرون منو مادرم و مرینت باهم میریم و بقیه با ماشینای خودشون دونفر دونفر میان پشت سرمون . مرینت : رفتم پایین پسرا رفته بودن خونه های خودشون تا به خوانواده هاشون سر بزنن و با اونا بیان(لباس مرینت و آدرین هم همون کت و شلوار که واسه همه جشن میپوشه )
مرینت :تو راه تو ماشین به جای اینکه املی خانم استرس داشته باشه آقای گابریل استرس داشت 😅و یهو از بس استرس داشت ماشین و تو هوا معلق کرد. آدرین: بابا آنقدر استرس نداشته باش پیر که میشی هیچی فردا میان میگن آدری و مری جووون م.ر.گ شدن بد بختا من هنوز جوونم کلی آرزو دارم 😰.
مرینت: وقتی رسیدم به یاد حرف کت افتادم . خواستم برم که متوجه شدم چشم همه به ماست . وای خدا چه وعضیتی . -فکر کنم تو هم از این همه جلب توجه خوشت نمیاد . مرینت: به گوینده نگاه کردم آندره بود . گفتم : خوشم نمیاد! ازش متنفرم😬. الکس : هی مری ! اینجا . مرینت: ها الکس . الکس: بیا دیگه . مرینت: چه جوری در رفتی اونم از این همه چشم . الکس: خب اونقدرا هم خنگ نیستم . راستش وسط راه گفتم قراره با جک بیام و ...اینجوری رها شدن . مرینت: 😐ام خب خوبه حداقل یه چی حالیت میشه . الکس : هی !😡
مرینت: حالا ساکت فقط بیا . الکس: چشم ملکه جان😒.مری: نگا کن، کت بهم گفتاگه یه معما رو حل کنم میتونم اونو ببینم 😃. الکس: مگه تو کت و دیدی 😳. مری: آره 😁 حالا دنبال سر نخ باش . الکس : راستش این خدمت کارا جوری اینجا رو تمیز میکنن که خود نخ نمیشه پیداکرد حالا میگی سرنخ ....راستش من سر نخی نمی بینم 😕. مرینت: خدایا منو گاو کن 😭. الکس: آها بعد دیگه کسی تحویلت نمی گیره ها 😡. مری : الکس آنقدر رو مخم نرووووو 😬. الکس: مگه تو مخم تاری 😂. مرینت: الکسسسس😬.
خداحافظ🌹💗
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی اجییی♥️
مرسی خوشگلم 😍
پارت بعدیییییییییییییی کووووووووووو😢😢😢
چن وقتی هست نت ندارم وسط پارت بعدی نتم تموم شد😅
پارت بعدییییییییی😍😍😍😍😍
پارت بعدیئیییئییییییییئئییبیییییییییییببییییییی 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
مرسی . حتما 🌹😁
آجی میشی؟
بله 🌹
ثنا
۱۲ ساله
فاطمه هستم 14 ساله
خوش بختم آجی فاطمه 😘
داستانت عالیه
ممنون🌹💗
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییییییییی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عالی بود
بعدی پلیز
خیلی ممنونم 🌹