6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Tamara 💎 انتشار: 3 سال پیش 28 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب سلام سلام من اومدم با یه پارت جدید خب لایک کامنت فالو یادت نره لاولی ❤️
کوک : اینو میدونستم که تهیونگ آلیس رو دوست داره و متوجه این شدم خب ولش من دیگه برم خونه دیر شده 🤡 رفتم خونه یه لیوان قهوه خوردم مهمون داشتیم سریع لباسامو پوشیدم خودمو جمع و جور کردم 😐✋ تا اینکه صدای در اومد دیدم تهیونگه باز کردم رفت تو اتاقش بعد اومد بیرون صدای در اومد که مهمون کسی نیست جز دختر عموی حسود من بدم میاد از قبلاً دوستم داشت الآنم داره از لج تهیونگ به .........اسلاید بعد
از لج تهیونگ زنگ زد به آلیس که مارو این دختره ول کنه .... مکالمه آلیس و تهیونگ
تهیونگ : سلام آلیس خوبی ؟ آلیس : مرسی منم خوبم تو خوبی ؟تهیونگ : آره آلیس راستش یه کاری داشتم میتونی همین الان بیای خونمون لوکیشن میفرستم بیا !.... آلیس : باشه الان میام . آلیس : تو راه بودم نمیدونستم کدوم لباسو بپوشم پس یه چیز خیلی خفن اسپرت مشکی پوشیدم کلاه هم گذاشتم آرایش هم فقط یه رژ زدم رسیدم خونشون! تهیونگ : زنگ در خورد دیدم آلیس هست باز کردم براش همه نشسته بودن که آلیس اومد تو خیلی خوشگل شده بود 😂🤣 با همه سلام کرد و نشست یه گوشه دختر عموی من کلا چشاش داشت چهار تا میشد فقط منو نگاه میکرد از کوک پرسید این دختره کیه ؟ کوک : این زن تهیونگه . دختر عموم آنقدر عصبانی بود که نزدیک بود آلیس و بزنع ....😑🥀💔☘️
همه رفتن هیچکس نبود پدر مادرم رفتن خونه عموم ما تنها موندیم آلیس داشت با گوشیش ور میرفت تو خوشگلیش غرق شده بودم که تهیونگ اومد ، تهیونگ : آلیس میخوای اتاق مارو بینی ؟ آلیس : آره میخوام ببینم ، کوک: یا ابالفضل یا علی نره داخل اتاق من که کلی عکس ازش دارم یا قمر بی الهاشمی سریع دویدم کع رسیدم به اتاق عکساشو جمع کردم 🙂 خدایا هوف خودت بهم رحم کردی 😂💔...
الیس بهم گفت که اتاقم قشنگه خب آلیس رفت گرفتیم خوابیدیم 🌬️ فردا صبح تهیونگ : رفتم مدرسه 🏫 رسیدم دیدم یه نفر با سرعت ۳۶۰ درجه به سمت من میاد 😎 دیدم آلیس هست 🌎🐣🍷🗾🛣️🏝️🗺️ آلیس منو کشوند یه گوشه در گوشم گفت د و س ت د ا ر م یعنی از همون روز به بعد خیلی خوشحال بودم آلیس : نمدونم از اینکه بهش گفتم د و س ت د ا ر م. خوشحاله یا چیز دیگه ¿ خب کلاس آخر مونده معلم درس داد پنج تا صفحه تکلیف داد همه رو تو همون مدرسه 🏫 نوشتم بعد رفتم خونه داشتم اتاقمو تمیز میکردم که گوشیم اس ام اس اومد دیم تهیونگه گفت بیا جلوی در رفتم دیدم یه جعبه روی زمینه آوردمش داخل بازش کردم یه عالمه شکلات 🍫 عروسک خرسی صورتی و یه عروسک قلب بود ❤️ خیلی خوشگل بود عاشقش شدم از تهیونگ تشکر کردم و برگشتم سر تمیز کردن فردا : معلم بچه های گلم ما امروز یه عضو جدید توی کلاسمون داریم اون کاملیا هست کاملیا دختر عموم بود از قصد اومد داخل کلاسمون روم و اونور کردم که دیدم ....... .
بقیه پارت بعدی فعلا بای 🤓
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
مایلیدبهپروفایلمسربزنیدوداستانموبخونید
نظرتونوهمبگید...قولمیدمخوشتونمیاد