
فقط بخونید
دوستان الان داستان از زبان پاسیفیکا تعریف میشه. چشمام رو بستم سرم رو برگردوندم آخه حتی من نمی تونم ببینم یه خط رو دیپر بیوفته چه برسه به این ناگهان صدایی آمد شبیه صدای مشت زدن بود چشمام رو باز کردم دیپر اون گولاخ ها رو نقش زمین کرده بود ! بعد خون روی لبش رو پاک کرد و گفت: من دوتا خط قرمز دارم یکی تو و یکی خانوادم 😍🤩😏😠😡
گفتم : خب منم جزو خانوادتم دیپر طنابی که با اون منو به درخت بسته بودن رو باز کرد و گفت : میدونم ولی تا هفته دیگه ( آخه هفته دیگه عروسی شون هست ) حالا دنبالم بیا . منم دنبالش رفتم وقتی داشتم دنبالش میرفتم به این فکر کردم که چقدر دیپر رو دوست دارم میدونید به چه نتیجه ای رسیدم ؟ اونو بیشتر از هرچیزی دوست دارم .🥰😍 دیپر گفت فرکانس همین دور و ور ها رو نشون میده . گفتم : پس یعنی رسیدیم دیپر کمی مکث کرد و گفت : آرع
گفتم : خوبه کمی جلوتر دیپر وایستاد و گفت : وایستا وایستادم و گفتم : چرا ؟ گفت : فرکانس دقیقا اینجا رو نشون میده. یک مجسمه شبیه کله همون گولاخ ها اونجا بود ، دیپر جلو رفت و دستش رو توی دهن مجسمه کرد و گفت :انگار یه دکمه تو دهنشه دیپر دکمه رو فشار داد ناگهان چمن زیر پای دیپر کنار رفت دیپر توی چاله افتاد ! دویدم سمت چاله داد زدم دیپر صدایی جواب نداد خب طبیعیه که منم برم دنبال دیپر پس پریدم توی چاله
داشتم سقوط می کردم کمی جلوتر دیپر بود سعی کردم بهش برسم و رسیدم دیپر گفت : ممنون که اومدی شاید اینطوری با هم بمیریم . گفتم : دیپر الان وقت این حرفا نیست . گفت : برای اولین بار نمیدونم چی کار کنیم انگار اینجا ته نداره ... خودشه اینجا ته نداره ، همچین چیزیو تو آبشار جاذبه دیدم تا چند دقیقه دیگه بیرون میوفتیم ولی این بازم یه تئوریه گفتم : یعنی هم امکان داره بمیریم هم زنده بمونیم ؟ گفت : آره
کمی صبر کردیم ولی اتفاقی نیوفتاد دیپر گفت : وای دارم ته این چاله رو میبینم یعنی دیگه تمام مردیم . گفتم : نه به این زودی چند تار موهام رو کندم و در یکی از چوب هایی که در دیوار چاله بود انداختم و سریع دست دیپر رو گرفتم دیپر گفت : چرا به فکر خودم نرسید گفتم : نمی دونم ولی از این تیکه چوب ها زیاد هست میتونیم اونا رو بر داریم و مثل وقتی کوه نوردی می کنیم از چاله بالا بریم . دیپر گفت : فکر خوبیه کاری که گفتم انجام دادیم
وقتی به بالای چاله رسیدیم دیپر گفت : عه خطر از بیخ گوشمون گذشت ها داشتیم می مردیم گفتم : آره داشتیم می مردیم دیپر دوید سمتم و بغلم کرد و گریه کرد و گفت : ممنون پاسیفیکا 🥲🤧🥺❤❤💞
دوستان ممنون خوندید پارت بعد رو زود می زارم عسلی ها
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوب بود
پارت بعدی کی میاد؟
چمدونم
عالی بود راستی اینا دونبال برادر های بیلن یعنی کلی و ویل هم توش داره ؟؟؟
بله داره مامان بابای بیل هم هست
عالی بود
ممنون