6 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیدی و کت انتشار: 2 سال پیش 199 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام اینم پارت ۵۳ ناظر منتشر کن چیز بدی نداره 😉
سلام برو بعدی
یکی تفن.گ گذاشت رو سر آدرین و گفت: خوردن دیگه بسه 😉 و بعد لوکا دست به سینه اومد و گفت: آدرین خودت گفتی برو گندت رو بیار منم آوردم ایشون اسمش جیمز هست و عموی من هست 😉 مرینت: چیکار مون داری چرا ولمون نمیکنی 🤔 لوکا: من ازت خ.وش.م میاد 😍 آدرین: غل.ط میکنی و بعد صدای تفن.گ میاد (نکته: مرینت از ترس چشم هاشو بسته بود 😑) از زبان مرینت: ترسیدم نمیخواستم چشم هام رو باز کنم ولی مجبور بودم چشم هام رو باز کرد و دیدم که ....... 😭😭😭 آدرین افتاده بود زمین ......... 😭😭😭 سینش پر خو.ن بود ........ 😭😭😭 نمیدونستم چیکار کنم ......... 😭😭😭 گفتم: لوکا ازت متنف.رم ........ 😭😭😭
و بعد آدرین رو برداشتم و بدون توجه به اونا آدرین رو برد به سمت بیمارستان تو راه داشت گریه میکرد 😭😭😭 مرینت: پیشی بیدار شو ...... زنده بمون ....... بخاطر من ......... 😭😭😭 و بعد رسید بیمارستان و بردنش تو اتاق عمل (۳ ساعت بعد) دکتر: همراه این آقا کجاست 🤔؟ مرینت: منم آقا من 🤚✋ آدرین خوبه 😥؟ لطفا بگین زندس 😭 دکتر: آروم باش دخترم ما همه تلاشمون رو کردیم 😉 مرینت: یعنی ........ مر.د 😭؟ دکتر: نه اگه تا ۳ ساعت دیگه به هوش نیاد دیگه ما نمیتونیم کاری کنیم 😉 مرینت: میتونم ببینمش 🤔؟ دکتر: آره دخترم 😊 مرینت: ممنونم دکتر 😥
مرینت میره تو اتاق پیش آدرین و روی صندلی میشینه و دست آدرین رو میگیره 😉 مرینت: آدرین لطفاً به هوش بیا 😭😭😭 لطفاً به خاطر من 😭😭😭 پیشی بیدار شو 😭😭😭 و بعد آدرین میگه: ب.بانو .. ی من 😍 مرینت: آدرین به هوش اومدی 🤔 آدرین: نه هنوز بی هوشم 😐 مرینت: مزه نریز 😄 و بعد مرینت دکتر رو صدا میکنه و خودش میره بیرون (خلاصه دکتر میاد و آدرین رو معاینه میکنه و میگه میتونید مرخصش کنید 😉 و بعد مرینت هم کار ها رو انجام میدهد و آدرین رو مرخص میکنه و میرن خونه 😉) میگیرن میخوابن و یهووووووو
مرینت: آدرین ..... آدرین بلند شو 😉 ... آدرین: اوم هااااا (خمیازه میکشه) چیشده بانو خستم 🙄 مرینت: پاشو تخت رو نگاه کن 😆 بلند میشه و میبینه که ...... 😨 تخت پر خ.ونه آدرین: چیشده 😨؟ مرینت: لباست هم نگاه کن 😉 و بعد آدرین نگاه میکنه و میبینه لباسش هم پر خ.ونه آدرین: خب 😐 مرینت: خب به جمالت زخمت باز شده 😑 آدرین: خب چیکار کنم 🤔؟ مرینت: دراز بکش زخمت رو ببندم من برم باند بیارم 😉 مرینت میره و یهوووو صدای جیغ مرینت میاد 😕 آدرین: بانو 🤔؟ داری سر به سرم میزاری 🤔؟ و بعد میره تو آشپز خونه و میبینه هیچ اثری از مرینت نیست و فقط یه کاغذ رو دیوار چسبیده شده 😉 و باند افتاده زمین آدرین زخمش رو میبنده و نامه رو میخونه (نامه: دیگه مرینت رو نمیبینی اون مال منه امضا: لوکا) 😨 آدرین: میام و بانوم رو ازت میگیرم 😏 ولی خداکنه بهش آسیبی نزنه 😥
تموم شد خداحافظ
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالی و یه چیزی
پارت بعد رو کی مینویسی😐🤔
هر وقت ❤عاشقت شدم زیر بارون❤ تموم بشه 😉
ی کاری میکنه لوکا میوفته زندان به اینا برمیگردن پاریس به قول بابام باز ی هپلی هپو درست میکنی اینا جدا میشن بعد هم آخرش رو خدا میدونه😅
این آخره خلاصه بودا اولش منتشر نشد😐
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
عالی داداش
عالی داداش
ج.چ: من فقط میدونم آخرش پدر لوکا در میاد 😊
مرسی
درسته 😉
فالویی فالوم کن
عالی
مرسی