سلام دوستان میدونم فاشقانه نوشتنم افتضاحه اما دیگه پارت اخره و سعی میکنم تمام تلاشمو بکنم 😙😙
خب بریم ادامه از زبان فری
اومدن نزدیکم یکیشون که معلوم بود از بقیه قلدر تره پرسید ندیدمت این ورا اهل این جا نیستی فری: نه نیستم گم شدم
اومد نزدیکم رفتم عقب یهو یکی دیگشون سریع دویید و اومد پشتم خواستم از خودم دفاع کنم که یهو دستم رو گرفتن از پشت داشتن میبردنم آخر کوچه و چاقو هم در آورده بودن که اگه جیغ بزنم میکشنم بردنم آخر کوچه ولی من دیگه طاقت نیاوردم و خواستم داد بزنم ولی فکر کردم گاز گرفتن بهتر باشه یک گلزی گرفتم که پسره جیغش رفت هوا که یهو دیدم یکی که قدش بلنده داره آروم آروم میاد سمت ما و اون ها چون همشون سمت من بودن اون رو ندیدن و من هم دیگه داد نزدم و خواستم زمان بخرم که اون بتونه بدون سر و صدا بیاد این جا ازشون پرسیدم کی ان و چی میخوان اما جواب نمیدادن کم کم داشتم نگران میشدم آخه چاقوشون رو داشت میاوردن نزدیک که یهو اون آدم با یه تیکه آهن که اون جا بود زد تو سر یکیشون و اون افتاد اما بقیه برگشتن سه نفر مونده بودن قیافه طرف رو درست نمیدیدم چون ماسک داشت و کلاه و اون جا هم که تاریک اما فهمیدم که مرده یهو سه تایی دورش جمع شدن و محاصره اش کردن و اون هم زد تو سر یکیشون اما یکی دیگه درجا خواست چاقوش رو بزنه تو گردنش که یه چوب برداشتم و محکم و با تمام توانم زدم تو سرش اما نیافتاد و برگشت سمت من اون مرد هم نمیتونست کمکم کنه چون با اون یکی طرف بود اون داشتن میومد سمتم که یهو چوب رو با شتاب به سمت گردنش زدم و افتاد و حالش بد شد چاقوش هم افتاده بود و برش داشتم و یهو دیدم که اون مرد هم کار اون یکیی رو تموم کردو سریع اومد سمتم و بغلم کرد و گفت :خوبی عشقم این جا چی کار میکنی میدونی اگه الان من این جا نبودم چی میشد
صداش که خیلی برام آشنا بود اسمم رو هم که میدونست بویی عطر که نه انگار عرق بود ولی بازم بوی عطرش هنوزمونده بودیکی رو میداد یکم فکر کردم فهمیدم کیه اون شوگا بود
گفتم : سلام عزیزم خوبی ببخشید اما من خودمم بلدم از خودم دفاع کنم
شوگا : ییا بریم ببینم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)